بازگشت به محتوا

روزنوشت‌های بهساد

نگاه از خود تا به جهان در سایه کسب و کار

    روزنوشت‌های بهساد
    نگاه از خود تا به جهان در سایه کسب و کار
    • روزنوشت ها

      ارائه دمو یک کار گروهی است

      توسطمجيد آواژ ۰۸ اسفند ۱۳۹۲۱۰ اسفند ۱۳۹۲

      دموی نرم‌افزار هم از آن کارهاست! پوست آدم را می‌کند، تازه یک چیزی هم طلب‌کار است! ۱ کار پر استرسی است. اگر بخواهید برای دموی نرم‌افزار از اینترنت استفاده کنید، یحتمل آن روز یا اره ماهی بزرگوار خطوط اینترنت را اره می‌کند و یا لنگر کشتی معروف به آن گیر کرده‌است. اگر هم بخواهید از…

      ادامه مطلب ارائه دمو یک کار گروهی استادامه

    • روزنوشت ها

      نُه سال با روزنوشت‌های بهساد

      توسطمجيد آواژ ۰۱ اسفند ۱۳۹۲۲۶ فروردین ۱۳۹۳

      نه سال پیش در چنین روزی روزنوشت‌های بهساد به دنیا آمد. نه سال است که به طور متوسط هر هفته یک‌بار در مورد مسائل فعال در ذهن بهساد در این‌جا نوشته می‌شود. گاهی پر تکرار و گاهی هم مانند امسال با بسامد کم‌تر. متاسفانه چند سال است که نتوانسته‌ام تغییر خاصی در سبک و سیاق…

      ادامه مطلب نُه سال با روزنوشت‌های بهسادادامه

    • روزنوشت ها

      یک بام و دو هوا

      توسطمجيد آواژ ۲۴ بهمن ۱۳۹۲

      زنی شبانگاه بر بالین داماد و دختر شد و گفت: هوا سرد است، کمی مهربان تر خفتن به سلامت نزدیک‌تر باشد. سپس به دیگر سوی بام، بر سر بستر پسر و عروس رفت و گفت: هوا گرم است، اندکی دوری تندرستی را سزاوارتر است. عروس که هر دو گفته را شنیده بود، گفت:   قربان…

      ادامه مطلب یک بام و دو هواادامه

    • روزنوشت ها

      چرا باید ادبیات بخوانیم؟

      توسطمجيد آواژ ۱۹ بهمن ۱۳۹۲۱۹ بهمن ۱۳۹۲

      من همواره از انشاء و ادبیات لذت می‌برده و می‌برم. چه در دبیرستان و دانشگاه و چه حالا که برخی وقت‌ها در میانه تهیه پیشنهاد کاری که مشتری منتظرش است، روزنوشت‌نویسی را پر لذت‌تر می‌بینم! اما بودند در میان دوستان که می‌گفتند که ما قرار است مهندس شویم، ما را چه به ادبیات!؟ به این‌که…

      ادامه مطلب چرا باید ادبیات بخوانیم؟ادامه

    • روزنوشت ها

      حرف زور!

      توسطمجيد آواژ ۱۰ بهمن ۱۳۹۲۰۸ بهمن ۱۳۹۲

      چند وقت پیش برای منشی و مسئول دفتر با یک آقایی مصاحبه می‌کردم. در بین مصاحبه متوجه شدم که طرف مقابل روحیه خاصی از سرکشی و نافرمانی دارد. از او پرسیدم تا چه حد زیر بار حرف زور می‌رود؟! گفت: “هیچی، می‌زنم کاسه کوزه هر چی زورگو را به هم می‌ریزم” از او پرسیدم در…

      ادامه مطلب حرف زور!ادامه

    • روزنوشت ها

      این‌ها مشتری می‌شوند؟

      توسطمجيد آواژ ۰۷ بهمن ۱۳۹۲۰۸ بهمن ۱۳۹۲

      فرهاد سپیدفکر عزیز در بخش نظرهای نوشته قدرت نه گفتن به نکته خوبی اشاره کرده‌ است. چطور می‌توان تشخیص داد که یک سازمان که درخواست دمو و جلسه دارد قابلیت تبدیل شدن به مشتری را دارد و یا نه. در این نوشته سعی می‌کنم به نکاتی که بر حسب تجربه دست یافته‌ام بپردازم. اما مهم‌ترین…

      ادامه مطلب این‌ها مشتری می‌شوند؟ادامه

    • روزنوشت ها

      جزیره کوچک خوش‌بختی

      توسطمجيد آواژ ۰۳ بهمن ۱۳۹۲۱۰ بهمن ۱۳۹۲

      پنج‌شنبه‌ها در بهساد روز کار نیست. حداقل خود من آن را بیش‌تر به مطالعه و فکر اختصاص می‌دهم. راضی هم نیستم دیگر همکاران هم به کارهای هر روز بپردازند؛ گرچه گاهی موضوع مطالعه زیاد جدی گرفته نمی‌شود و دوستان به کارهای عقب افتاده می‌پردازند که البته کمی تا قسمتی موجب گلایه از دوستان بهسادی است….

      ادامه مطلب جزیره کوچک خوش‌بختیادامه

    • روزنوشت ها

      قدرت نه گفتن

      توسطمجيد آواژ ۲۱ دی ۱۳۹۲۰۷ بهمن ۱۳۹۲

      چند وقت پیش به جلسه‌ای برای دموی نرم‌افزاربرنامه‌ریزی و مدیریت پروژه رفته بودم. از ابتدای جلسه هم معلوم بود که دعوت کرده‌اند که فقط نرم‌افزار را ببینند و به معلوماتشان اضافه شود و از طرف دیگر هم خودشان را از دست بچه‌های بازاریابی ما خلاص کنند. جلسه بد پیش نمی‌رفت و انصافن در بعضی موارد…

      ادامه مطلب قدرت نه گفتنادامه

    • روزنوشت ها

      بـُــغض

      توسطمجيد آواژ ۰۴ دی ۱۳۹۲۰۸ دی ۱۳۹۲

      در مدت هشت – نه سالی که روزنوشت‌های بهساد نوشته می‌شود، این اولین بار بود که به این مدت طولانی (حدود یک ماه) ننوشتن من طولانی شود. اما چرا ننوشتم؟ بغض: این روزها بغضی عمیق در گلوی من هست. این بغض سال‌هاست که وجود داشته ولی این روزها این بغض عمیق‌تر شده و یا این…

      ادامه مطلب بـُــغضادامه

    • روزنوشت ها

      ما و تحقیق و تفحص از سازمان تامین اجتماعی

      توسطمجيد آواژ ۱۵ آذر ۱۳۹۲۱۹ دی ۱۳۹۲

      در یازده سالی که بهساد به دنیا آمده است، تا به حال پیش نیامده که در پرداخت حق بیمه و ارائه لیست بیمه به سازمان تامین اجتماعی تاخیر داشته باشیم، به جز یک بار که من ماموریت بودم و هم‌کار من آن را فراموش کرده بود و به خاطر تاخیر در ارائه لیست به مدت…

      ادامه مطلب ما و تحقیق و تفحص از سازمان تامین اجتماعیادامه

    پیمایش صفحه

    برگهٔ قبلیقبلی ۱ … ۱۴ ۱۵ ۱۶ ۱۷ ۱۸ … ۹۳ برگۀ بعدیبعدی

    © ۱۴۰۴ روزنوشت‌های بهساد - قالب وردپرس توسط Kadence WP

    Spam Firewall