جزیره کوچک خوش‌بختی

پنج‌شنبه‌ها در بهساد روز کار نیست. حداقل خود من آن را بیش‌تر به مطالعه و فکر اختصاص می‌دهم. راضی هم نیستم دیگر همکاران هم به کارهای هر روز بپردازند؛ گرچه گاهی موضوع مطالعه زیاد جدی گرفته نمی‌شود و دوستان به کارهای عقب افتاده می‌پردازند که البته کمی تا قسمتی موجب گلایه از دوستان بهسادی است.

امروز بعد از ظهر را بعد از مدتهای طولانی به جلسه عمومی بهساد اختصاص دادیم و در انتهای جلسه موضوع لذت بردن از کار مطرح شد. باور دارم که دوست داشتن ما نسبت به پدیدهها و افراد بر اساس لذت ما از آنها تعریف میشود. بعضی از لذات و در نتیجه دوست داشتنها نمیتوانند تمام شوند. مانند دوست داشتنی که بین مادر و فرزند وجود دارد. یک دوستداشتن و لذت ابدی و ماندگار است که حتی مرگ نیز نمیتواند آن را به راحتی پاک کند. اما در مقابل لذاتی دیگری هستند که پایانپذیرند. مثل لذت و دوست داشتنی که با خوردن بستنی تجربه میکنیم. من تجربهاش را دارم، بعد از خوردن چهار تا بستنی پشت سر هم، آدم تا مدتها از بستنی بدش میآید. یا لذتی که در مسافرت به دست میآید که بعد از مدتی به کسلکنندگی و دلزدگی میانجامد.

باور دارم که لذت مهربانی و مهربان بودن و همچنین لذت یادگرفتن و فهمیدن، لذاتی ارزشمند، ماندگار و آبنرو هستند. اگر کسی میخواهد صرف زمان و عمر خود را در محیط کار با چیزی ما به ازای آن عوض کند، به یقین، پول و پاداشهای شناخته شده هر چند با رقمهای بالا، چیزهایی بسیار کمارزش محسوب میشوند و در مقابل این نوع لذتها هستند که میتوانند جبرانی برای عمر و زمان رفته ما محسوب شوند. به همین دلیل ما ناگزیر از توسعه مهربانی با دیگران در محیط کار خود هستیم. اولین قدم در این راه گذشتن از خود و حذف نخوت و خودپرستی ما میباشد. باور کنید که لازم نیست در این راه افراد نقش مادر ترزا و یا فرانچسکوی قدیس را داشته باشند تا از خودگذشتگی معنی داشته باشد.

کافی است که دیگران را آزار ندهیم و در حد توان خود شرایط محیطی آزار دهنده را بکاهیم. کافی است از گفتن “من اینطوری هستم و تغییر هم نمیکنم” پرهیز کنیم و به جای مفاهیمی مانند روکمکنی، برجک زدن و … ، «تعامل» را جایگزین کنیم. کافی است به جای «ابراز» ناراحتی و خشم، آن را «بیان» کنیم. باید قبول کنیم که بهترین و طولانیترین ساعات عمر ما که در محیط کار صرف میشود، باید به خوشی و لذت (و البته با تلاش و تعهد) بگذرد. ما ناگزیز از تمرین مهربانی هستیم. آنوقت با وجود تمام مشکلاتی که در اطراف ما وجود دارد، خواهیم دید که محیط کار ما جزیره کوچک خوشبختی خواهد بود.

یک دیدگاه

  1. سلام با مطالعه خیلی موافقم زیرا کارهایی که در طول هفته انجام می دهیم اکثراً تکراری هستند و باعث روزمرگی و ملال می شوند و خود این باعث می شود زندگی به کام آدم تلخ شود و روزمرگی و ملال آدمها را فیتیله پیچ می کند و از پا در می آرود حداقل با مطالعه جلوی این کار گرفته می شود و همچنین باعث می شود به معلومات خود بیفزاییم و به قول معروف فرزند زمان خویشتن باشیم .
    آبی که بیاسود زمینش بخورد زود دریا شود آن رود که پیوسته روان است.
    اما در مورد فکر کردن باید بگم وقتی ما زمانی را برای فکر کردن در نظر می گیریم مطمئناً در آن زمان ایده هایی نیز از ذهن ما عبور می کنند و قانون مکش می گوید ایده در می زند و ذهنی که مکش بیشتری داشته باش سریعتر این ایده را جذب می کند و خود این ایده نیز به همراه خود پول و ثروت می آورد چرا که همیشه از خدا باید بخواهیم به ما ایده های ناب بدهد و هرچه چقدر روی ایده ها و فکر و ذهن خود سرمایه گذاری کنیم چند برابرش به ما بر می گردد.خداوند دانه می دهد اما نه توی لانه .خداوند فکر و ایده می دهد تبدیل به پول کردنش با خودماست.موفق باشید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *