چرا باید ادبیات بخوانیم؟

من همواره از انشاء و ادبیات لذت می‌برده و میبرم. چه در دبیرستان و دانشگاه و چه حالا که برخی وقتها در میانه تهیه پیشنهاد کاری که مشتری منتظرش است، روزنوشتنویسی را پر لذتتر میبینم!

اما بودند در میان دوستان که می‌گفتند که ما قرار است مهندس شویم، ما را چه به ادبیات!؟

به این‌که این دوستان مهندس شدند و یا فقط مدرک مهندسی گرفتند کاری نداریم. اما چندی پیش اتفاقی افتاد که بدم نمی‌آید بگویم برای چه یک مهندس لازم است که ادبیات فارسی هم بخواند، با دقت و درست و حسابی هم بخواند.

نامه‌ای دیدم از بزرگی که خطاب به جمعی از فعالان حوزه فناوری اطلاعات که با یک انشای فصیح!!! نوشته‌‌بودند برای دعوت به شرکت در یک نمایشگاه و در وصف مزایای شرکت در آن نمایشگاه می‌خواستند بگویند که شرکت کنندگان منتفع می‌شوند و به جای «انتفــاع» در باب «انتفــــاء» شرکت در نمایشگاه سخن‌ها گفته بودند و صفحه‌ها آراسته فرموده بودند.

از این موارد این روزها زیاد به چشم می‌خورد. خواستم، زیر آن خط قرمزی بکشم و با احتساب یک اشتباه املایی، نمره ۱۹ را در زیر نامه بنویسم و به همه گیرندگان نامه ارسال کنم. ترجیح دادم از شیطنت‌های دوره جوانی پرهیز کنم.

شاید هم از آن‌جا که شرکت در آن نمایشگاه خیر و نفعی برای کسی ندارد، «انتفـــاعی» در کار نیست و همان «انتفـــاء» که باب افتعال از ریشه نفی می‌باشد و به معنی «عدم» و «نیستی» است، به درستی بیان شده که در اینصورت من از نویسنده محترم نامه عذرخواهی میکنم!

املا، آییننگارش و ادبیات بخشی از هویت ما را تشکیل میدهند. با ادبیات و تسلط بر معانی کلمات، میتوانیم بهتر گفتگو کنیم، بهتر منظور خود را منتقل کنیم، زیباتر باشیم و جامعه را زیباتر کنیم. هیچکس دوست ندارد با لباس شلخته پلخته در نزد دیگران ظاهر شود. پرهیز از زبان و کلام شلخته به یقین اهمیتی بیشتر دارد. جا دارد آراستگی را از ظاهر به باطن هم گسترش دهیم که اولین قدم در این راه پرداختن به بیانی شیوا خواهد بود.

مخلص کلام اینکه اهمیت زبان و ادبیات به حدی است که روزگاران دور، حکیم ابوالقاسم فردوسی با تکیه بر آن توانست هویت ایرانی را دوباره احیا نماید و ای بسا چنانچه فردوسی بزرگ نبود، ما هم مانند کشورهایی چون مصر و لیبی و مراکش (که پیش از اسلام زبان دیگری داشتند) اکنون در حال گفتگو به زبان عربی بودیم و یک صندلی در اتحادیه عرب داشتیم!

بنابراین پر گزافه نخواهد بود بگوییم که با سهلانگاری اینروزهای جامعه مدرک گرفته (و نه لزومن تحصیلکرده) در این زمینه، در کنار فساد اداری و سایر مشکلات، ضربه دیگری به هویت شایسته ما وارد خواهد شد.

بگذریم که همه چیزمان باید به همه چیزمان بیاید!!!

یک دیدگاه

  1. اصلا آموزش ادبیات در مدارس کار درستی نیست چون به هیچ دردی رو از جامعه دوا نمی کنه (منظور من یاد دادن حروف و نوشتن نامه ها و متن های مهم نیست) حرفی که فلان شاعر بیکار ۱۰۰۰ سال پیش زده چه دلیلی داره ما بیام وقتی که می شه برای یاد گرفتن علوم ضروری جامعه امروزی استفاده کرد با یاد دادن شعر های مزخرف و بیهوده هزار سال پیش حروم کنیم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *