بازگشت به محتوا

روزنوشت‌های بهساد

نگاه از خود تا به جهان در سایه کسب و کار

    روزنوشت‌های بهساد
    نگاه از خود تا به جهان در سایه کسب و کار
    • روزنوشت ها

      “من اشتباه کردم”

      توسطمجيد آواژ ۲۵ مهر ۱۳۹۰

      چند سال پیش در جایی خواندم که کم‌تر مدیری این سه کلمه را در یک جمله به کار می‌برد. اما می‌خواهم اعتراف کنم که “من اشتباه کردم”. امسال و به خصوص این ماه خیلی زیاد به عمل‌کرد چندین ساله خود در بهساد فکر کرده‌ام. در این مدت ممکن است که تصمیم‌های درستی هم گرفته باشم،…

      ادامه مطلب “من اشتباه کردم”ادامه

    • روزنوشت ها

      ندانستن عیب نیست، دروغ‌ گفتن فاجعه است

      توسطمجيد آواژ ۲۱ مهر ۱۳۹۰۲۲ مهر ۱۳۹۰

      به چند داستان زیر توجه کنیم، این‌بار در راستای جوالدوزی که همیشه به مشتریان می‌زنیم، کمی قصد دارم سوزنی به هم‌صنفی‌های خود بزنم: یکی از دوستان در یک شرکت دولتی قصد صحبت با فروشنده یک نرم‌افزار را داشت. به من گفت که با فروشنده تلفنی صحبت کنم تا زبان مشترکی داشته باشیم. از دوستم خواستم…

      ادامه مطلب ندانستن عیب نیست، دروغ‌ گفتن فاجعه استادامه

    • روزنوشت ها

      استیو جابز و نکته‌ای برای ما

      توسطمجيد آواژ ۱۵ مهر ۱۳۹۰۱۵ مهر ۱۳۹۰

      استیو جابز از دنیا رفت. برای خیلی‌ها خبر دردناک بود و شاید برای اولین بار بود که در دنیا با مرگ یک کارآفرین در حوزه فناوری اطلاعات مشابه مرگ یک رهبر بزرگ سیاسی و یک شخصیت تاثیرگذار، رفتار می‌شد. در عکس‌هایی که از مردمان سوگوار می‌دیدم به یک موضوع توجهم جلب شد و آن این‌که…

      ادامه مطلب استیو جابز و نکته‌ای برای ماادامه

    • روزنوشت ها

      شمص تامین

      توسطمجيد آواژ ۱۰ مهر ۱۳۹۰۱۲ مهر ۱۳۹۰

      این دومین نوشته با عنوان شمص تامین است. اولین نوشته را من در فروردین ۸۷ نوشتم و از شرکت شمص به عنوان یک شرکت خوب و پیشرو یاد کردم (من همیشه‌ هم منفی نمی‌نویسم!). عمده بدنه مدیریتی این شرکت را دانش‌آموختگان صنعتی شریف تشکیل می‌دادند و در راس آن‌ها مهندس شاه‌میرزایی، یک مدیر باسواد، جوان…

      ادامه مطلب شمص تامینادامه

    • روزنوشت ها | فساد اداري و اقتصادی

      گفتن از نگفتن-۲

      توسطمجيد آواژ ۰۷ مهر ۱۳۹۰۱۲ مهر ۱۳۹۰

      این روزها صحبت از اختلاس سی‌هزار میلیارد ریالی به وفور شنیده می‌شود. از خبرهای واقعی تا خبرهای درگوشی و شایعات. آن‌چه که واضح است این است که بر اساس گفته‌های آقایان، این پدیده شوم گسترش زیادی در کشور داشته‌است و دارد. من سعی می‌کنم به بازی بزرگان کاری نداشته باشم و به موضوعی مرتبط با…

      ادامه مطلب گفتن از نگفتن-۲ادامه

    • روزنوشت ها

      گفتن از نگفتن- ۱

      توسطمجيد آواژ ۰۷ مهر ۱۳۹۰۲۵ اسفند ۱۳۹۱

      هفته گذشته محدودیت‌های اینترنتی، بازهم افزایش یافت. شرح ماوقع را دوستان فعال در بخش فناوری اطلاعات و دیگران به خوبی می‌دانند و نیازی به توضیح بیشتر نیست. نمی‌دانم چه باید گفت. دوران جنگ را به خوبی به خاطر دارم، و خاطراتی از فرار به شهرهای امن‌تر. از روزگار جنگ و یا امروز که گاه که…

      ادامه مطلب گفتن از نگفتن- ۱ادامه

    • روزنوشت ها

      پرواز اعتماد را با یکدیگر تجربه کنیم- مقدمه

      توسطمجيد آواژ ۰۲ مهر ۱۳۹۰۰۴ مهر ۱۳۹۰

      چند روز است که ذهنم مشغول است. خوب نیست ولی واقعیت این است که برنامه‌نویسان و همکاران نرم‌افزاری در سایر شرکت‌ها، خیلی شدید از بدی شرکت‌های نرم‌افزاری می‌گویند. به عنوان نمونه در نظرات نوشته پیشین دوستی از بدی ذاتی شرکت‌های نرم‌افزاری گفته‌اند (عجیب که فکر می‌کنم که ایشان به نحوی کارمند دولت هم باشند) و…

      ادامه مطلب پرواز اعتماد را با یکدیگر تجربه کنیم- مقدمهادامه

    • روزنوشت ها

      درخواست همکاری!

      توسطمجيد آواژ ۲۹ شهریور ۱۳۹۰۰۲ مهر ۱۳۹۰

      پیرو آگهی درخواست همکاری که منتشر کرده بودیم و خواسته بودیم که یک برنامه نویس مسلط به سی شارپ و آشنا به NHibernate و ASP.NET و …. به همکاران خود اضافه کنیم،  آقایی چند روز پیش این ایمیل را برای بهساد ارسال کردند:  _____________________________________________ اولا NHibernate یک ORM است که هر برنامه نویسی باید قادر باشه…

      ادامه مطلب درخواست همکاری!ادامه

    • روزنوشت ها

      خطرات Freelancer بودن

      توسطمجيد آواژ ۲۷ شهریور ۱۳۹۰۲۵ اسفند ۱۳۹۱

      افشار محبی عزیز، در نوشته‌ای عالی، به ریسک‌های Freelancer شدن پرداخته‌است. چون حدود ده سال پیش به مدت شش ماه به صورت آزاد و Freelance کار می‌کردم (و اتفاقا درآمد بسیار خوبی هم داشت) چند مورد دیگر به ذهن من رسید که ابتدا به عنوان یک نظر در ذیل نوشته او مطرح شد و بد…

      ادامه مطلب خطرات Freelancer بودنادامه

    • حال وهواي شخصي | روزنوشت ها | فساد اداري و اقتصادی

      او اشتباه کرد

      توسطمجيد آواژ ۲۳ شهریور ۱۳۹۰۲۵ اسفند ۱۳۹۱

      همین چند روز پیش بود که عطای یک قرارداد خوب را به خاطر رشوه‌ای که از ما خواسته بودند به لقایش بخشیدم. نمی‌خواهم ژست جانماز آب کشیدن و یا با وجدان بودن به خود بگیرم که اعتراف می‌کنم دارای لغزش‌های خاص خود بوده و هستم. اما مسئله این‌جاست که هر چقدر دارای اشتباهات و لغزش‌های…

      ادامه مطلب او اشتباه کردادامه

    پیمایش صفحه

    برگهٔ قبلیقبلی ۱ … ۲۷ ۲۸ ۲۹ ۳۰ ۳۱ … ۹۳ برگۀ بعدیبعدی

    © ۱۴۰۴ روزنوشت‌های بهساد - قالب وردپرس توسط Kadence WP

    Spam Firewall