آسیب‌شناسی صنعت فناوری اطلاعات استان مرکزی-قسمت اول

عرض شود که:

مدت‌هاست که نه به بازار اراک و استان مرکزی فکر می‌کنیم و نه برایم دیگر اهمیتی دارد که وضعیت فناوری اطلاعات در استان به چه سمت و سویی می‌رود. اینکه عزیزی در جلسه‌ای پیشنهاد کرد که در جهت تدوین طرح جامع فناوری اطلاعات با استانداری همکاری داشته باشیم، به‌قدری رد این پیشنهاد برایم بدیهی بود که حتی لحظه‌ای در مورد آن شک نکردم.

با این‌حال از آن‌جا که در نوشته قبلی قول داده بودم که در مورد وضعیت فناوری اطلاعات در استان مرکزی بیشتر بنویسم و هنوز ذره‌ای از احساس مسئولیت در مقابل آن را حس می‌کنم. سعی می‌کنم نوشته‌ را در چند بخش با رعایت کمی خودسانسوری و برخی مسائل دیگر بنویسم.

متاسفانه برآورد حرکت چندجانبه فعالان و مصرف‌کنندگان، سیاست‌گذاران و پشتیبانان حوزه فناوری اطلاعات در استان مرکزی در حد صفر است. به منظور ساده‌سازی بیان مسئله، ابتدا هر یک از اجزای تشکیل دهنده این ساختار به اختصار مورد بررسی قرار گرفته و سپس با استفاده از رویکرد سیستمی به بررسی تعاملات آن‌ها خواهیم پرداخت

  • پشیتبانی در حوزه فناوری اطلاعات: پشتیبانی در حوزه فناوری اطلاعات استان مرکزی مشتمل بر توسعه منابع انسانی و پشتیبانی علمی و پشتیبانی سرمایه‌گذاری و حمایت صنفی می‌شود. نقش اساسی توسعه منابع انسانی و پشتیبانی علمی در این حوزه بر عهده دانشگاه‌های استان می‌باشد که از ضعف علمی و عملی مشهودی برخوردار می‌باشند. این‌که دانش‌آموختگان فاقد مهارت‌های کاری فراگرفته در دانشگاه‌ می‌باشند، یک مسئله کلان کشوری محسوب می‌شود. اما ضعف خاص دانشگاهی از آنجا مشخص می‌شود هیچ‌یک از دانشگا‌‌ه‌های استان مرکزی از دانشگاه‌های برتر کشور محسوب نشده و درجه دو و سه به حساب می‌آیند. نتیجه مستقیم این توسعه نیافتگی نه در حوزه آموزشی که در حوزه پرورشی می‌باشد و ضربه‌های جبران ناپذیری به صنعت دانش‌محور فناوری اطلاعات وارد می‌نماید. عمده (و نه تمام) دانش‌آموختگان دانشگاه‌های استان، فاقد مهارت‌های خوداتکایی، اعتماد به نفس و خودباوری، تحقیق و پژوهش و یادگیری مستقل و البته تسلط به زبان انگلیسی می‌باشند. این مسئله در دانشگاه‌های کم‌کیفیت‌تر، ابعاد بحرانی به خود می‌گیرد. رشد و توسعه کمی آموزش عالی بدون توجه به ابعاد کیفی آن، باعث شده که حیثیت و اعتبار کلمه مهندس و کارشناس به نحو بارزی دچار چالش شود. پذیرش مشاغل غیر تخصصی و حتی مشاغلی چون آبدارچی، تلفنچی و رفتگری (که البته در جایگاه خود از شان لازم برخوردار هستند) توسط فارغ التحصیلان دانشگاهی نشانه‌های بارزی از این بحران هستند. حال صنعتی که نیازمند افراد محقق و پیشرو و با اعتماد به نفس می‌باشد، چگونه می‌تواند با تکیه بر محصولات فکری و فرهنگی دانشگاه‌های یاد شده به پیشرفت ادامه دهد؟! در کنار این مسئله باید به نرخ بازگشت دانشجویان خارج از استان که با توجه به سرآمدی خود در دانشگاه‌های درجه یک پذیرفته‌شده‌اند نیز توجه داشت. ضعف عمومی فناوری اطلاعات در استان باعث گریز و یا عدم جذب نیروهای متخصص تربیت شده بومی در دانشگاه‌های معتبر کشور می‌شود. در حوزه پشتیبانی علمی نیز وضعیت اسفناک است. بخشی از اساتید دانشگاه‌های استان، به طور کامل به فعالیت‌های آموزشی بدون تحقیق و پژوهش می‌پردازند که وظیفه‌ای ماشینی را به ذهن متبادر می‌سازد. نگارنده تاکنون تحقیق و پژوهش کاربردی را در حوزه فناوری اطلاعات استان مشاهده نکرده‌است و یا هیچ مفهوم و فناوری بدیعی، منتج از فعالیت‌های دانشگاهی به صنعت فناوری اطلاعات ارائه نشده است( البته ندیدن دلیل بر نبودن نیست)، نقیصه یادشده گرچه در ابعاد ملی، نتیجه عدم تعامل دانشگاه و صنعت می‌باشد، اما این موضوع در استان مرکزی بحرانی جدی را به ذهن متبادر می‌سازد. در ساده‌ترین حالت کمبود برگزاری سمینارها و نشست‌های تخصصی که بهترین متولی آن می‌تواند دانشگاه‌ها باشند، اهمال بزرگی را مشخص‌ می‌کند که متولیان حوزه پشتیبانی علمی صنعت فناوری اطلاعات استان مرکزی به آن ارتکاب می‌ورزند. از طرف دیگر نهادهای عمومی و یا خصوصی آموزش‌ تخصصی فناوری اطلاعات عمده فعالیت خود را به آموزش فله‌ای ICDL اختصاص داده‌اند و خبری از توسعه مفاهیمی مانند استانداردهای امنیتی، متدولوژی، معماری سرویس‌گرا و … نیست. اگر از چالش جهل‌مرکب که جمعی کثیر، مبتلا به آن هستند اغماض کنیم، نیازمندان به اینگونه آموزش‌های کاربردی، از ظرفیت‌های تهران استفاده می‌کنند که برای کارمندان دستگاه‌های دولتی مواهبی چون حق ماموریت و تفریحات و برای بخش خصوصی نیز زحمت و مرارت و هزینه بسیار به همراه دارد.

    -ادامه دارد

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *