عرض شود که :

  1. بعضی از دوستان نسبت به چند نوشته قبلی ، به درستی اعتراض داشتند مبنی بر اینکه کمی روزنوشت های بهساد جای این جور حرف ها نیست. البته من هم حرف این دوستان را قبول دارم. اما هدف از نوشتن چند نوشته قبل این بود که بگویم بهساد هم می تواند با توسعه بیشتر ، تبدیل به محیط کار بهتری شود . همیشه می توان بهتر بود و باید بهتر بود.
  2. کمی فشار کار کم شده است. فرصت خوبی است که بتوانیم در این فرصت فرآیندهای داخلی را بهبود ببخشیم ، برنامه استراتژیک بهساد به طور مجدد با همکاری دوستان بهساد بررسی مجدد کنیم. و در فرصت به وجود آمده نسخه دوم از نرم افزار مدیریت پروژه را توسعه دهیم. حس عجیبی است وقتی به این صورت کمی فشار کار کم می شود. حسی شبیه راحت نفس کشیدن به آدم دست می دهد .و جالب اینجاست که هنوز کارهای بسیاری برای انجام دادن وجود دارند ، منتهی قضیه این است که تقریبا دقیقه ۹۰ نیستند.
  3. با اینکه بخشی از مطالبات را دریافت کرده ایم، اما بخش مهمتری هنوز به صورت معلق باقی مانده است. جالب این جاست که ذی حساب یکی از مشتریان پس از استقرار سیستم برای پرداخت پیش پرداخت درخواست داشته اند که باید از ۵ شرکت استعلام آورده شود. این در حالی است که حتی بخش نامه ها و دستورالعمل های لازم نیز در این زمینه برای ترک مراحل استعلام ( که در زمینه فناوری اطلاعات فاقد وجاهت اجرایی است ) وجود دارد. من نمی توانم درک کنم که چرا؟! در دنیا روش های مختلفی برای محاسبه هزینه یک پروژه نرم افزاری وجود دارد. بسیاری از اوقات تلاش داشتیم که پیش از اجرای هر پروژه از آن روش ها تا حدودی استفاده کنیم. اما نکته مهم این جاست که در هیچ یک از این روش های معتبر ، جایی برای هزینه پیگیری های چندین ماهه دریافت مطالبات وجود ندارد. این در حالی است که بخشی از مطالبات ما مربوط به سالیان قبل است. حالا ما باید دو پارامتر دیگر به روش های محاسبه هزینه پروژه اضافه کنیم. یکی هزینه پیگیری مطالبات که گاه بیشتر از هزینه واقعی پروژه می شود و دیگر هزینه کاهش ارزش پول یا به عبارتی همان نرخ تورم.

     

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *