عرض شود که این درست که روزنوشت های بهساد حداقل هفته ای یک بار نوشته می شود و به عبارتی هفته نامه محسوب می شود. اما شاید بتوان گفت که خود نیز به جمعه نویسی عادت کرده اام و به عبارتی می توان گفت شده است جمعه نوشته های بهساد.
از اخبار مهم اینکه :

  • دوست و برادر بزرگوارم ، جناب آقای مهندس رجبی تصادف کرده اند. قرار بود به اتفاق بر و بچه های نظام صنفی برویم عیادت که چون تهران بودم نشد و وقتی دیگر رفتم. برای ایشان و تمام بیماران از خداوند متعال شفای عاجل را آرزومندم.
  • مدتی است که به جلسه نظام صنفی نمی روم و از دور اخبار جالبی را می شنوم. از جمله اینکه یکی از اعضای محترم هیات مدیره ، تقاضای حقوق کرده اند . جل الخالق! نامبرده که بدون داشتن هیچ گونه شرکت و یا فروشگاهی به عنوان یکی از اعضای محترم هیات مدیره انتخاب شده اند و البته بخشی از زمام صنف نیز به دست توانای ایشان اداره می شود. حالا در پس فعالیت های چشمگیر نظام صنفی و برقراری امکانات و تسهیلات برای تمام اعضا…
    نمی دانم که چرا یاد این ضرب المثل می افتم که می گوید : خیلی خوش پروپاست ! لبه خزینه هم می نشیند.
  • بهساد آرام است. هنوز مسئول دفتر نداریم. به دنبال یک مسئول دفتر خوب می گردم
  • بحران مالی بسیار شدیدی را تحمل کردیم که در اثر دیرکرد پرداخت کارفرمایان محترم بود. خوشبختانه مسائل مالی برای مدتی حل شده و کمی می توانیم تا مدتی نفس بکشیم
  • ساختمان بهساد نیز در حال مراحل نزدیک به اتمام است.

بازهم قبل از پایان هفته خواهم نوشت. انشاالله

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *