راه‌کارهایی برای بازگشت تدبیر و امید به حوزه فناوری اطلاعات کشور

علی واحد عزیز از فعالان حوزه فناوری اطلاعات و لاجرم دیگران خواسته است که انتظارات خود را از دولت آینده در مورد فناوری اطلاعات بنویسند.
این نوشته به نحوی مشارکت در فراخوان ایشان محسوب می‌شود و به نحوی دیگر نقد کوتاهی در مورد طرح تکفا. در این راستا نوشته ارزش
مند چیا چارهخواه در وبلاگ همفکری نیز خواندنی است.

سال ۸۲ کم کم عبارتی شنیده می‌شد که بعدها تاثیرهای خیلی زیادی در کسب و کار فناوری اطلاعات به طور عام و بهساد به طور خاص داشت. این طرح به اختصار تکفا و به تفصیل طرح توسعه کاربری فناوری اطلاعات و ارتباطات نام داشت که بودجه تبصره ۱۳ را به خود اختصاص میداد. (این تبصره در دولت بعدی به بحث بنزین و سوخت اختصاص پیدا کرد) . رییس جمهور وقت نماینده ویژه‌ای در این حوزه داشتتند و بودجه‌های نسبتن وسیعی به این کار اختصاص پیدا می‌کرد. این طرح مانند همه طرح‌ها از نقاط ضعف و قوت خاص خود برخوردار بود. من مهم‌ترین نتیجه تکفا را توسعه فرهنگ فناوری اطلاعات و زمینه‌سازی برای پروژه‌های موفق بانک‌داری الکترونیک و کارت سوخت و بسیاری از پروژه‌های دیگری می‌‌دانم که نه در دوران تکفا بلکه در دوران پسا تکفا یعنی در دولت نهم به وقوع پیوست. از طرف دیگر تکفا دارای ویژگی‌های منفی نیز بود از جمله:

  • توسعه فساد اداری و رانت‌خواری و به وجود آمدن شرکت‌های یک‌شبه

    به طور طبیعی هر جا که پول به ویژه بی حساب و کتاب باشد، فساد اداری هم هست. ناگفته نماند که مدیران ارشد دولت آقای خاتمی بسیار پاک‌دست بودند و مواردی که من از فساد اداری در آن دوره مشاهده کردم بیشتر در میان مدیران میانی و کارشناسان بود.

  • حیف و میل

    پول خیلی زیادی در چارچوب بودجه فناوری اطلاعات به سازمان‌ها تزریق شد که سازمان‌ها با انعقاد قراردادهای صوری فناوری اطلاعات، آن را صرف خنزر پنزر کردند و به اسم نادر بود و به کام قادر شد. با یکی از سازمان‌ها قراردادی بستیم برای توسعه سیستم‌هایشان. خبری از قرارداد و اجرا نشد، بعدها متوجه شدیم که بودجه را گرفته‌اند و با آن دستگاه کپی و دیتاپروژکتور خریده‌اند و …

  • سخت‌افزار بدون نرم‌افزار

    یکی از مشکلات هنوز سازمان‌های ما این است که میلیاردی خرج شبکه و سخت افزار خود می‌کنند، بی‌آنکه بخواهند میلیونی خرج نرم‌افزار کنند. نتیجه آن می‌شود که سخت‌افزار بعد از چند سال مستهلک می‌شود بی‌آنکه استفاده زیادی از آن شده باشد. تکفا مملو از این خرج‌های بیهوده بود.

  • پروژه‌های شکست خورده

    هر چند که من ذات پروژه‌های نرم‌افزاری و فناوری اطلاعات دوره تکفا را به جهت فرهنگ‌سازی بسیار مفید می‌دانم و حتی پروژه‌های شکست خورده آن دوره را مثبت ارزیابی می‌کنم. با این‌حال می‌شد با درایت بیش‌تر و توجه افزون‌تر جلوی شکست خیلی از پروژه‌ها را گرفت.

  • پروژه‌های بدون توجیه

    خیلی از پروژه‌هایی که در آن دوره تعریف شد دارای توجیه فنی و اقتصادی نبودند. به خوبی به یاد می‌آورم که ساخت سیستمی به ما ارجاع شد که در مجموع هفت رکورد اصلی بیشتر نداشت و نمی‌توانست داشته باشد.

  • میان‌داری خالی‌بندها

    در این دوره زمستان یخ‌بندان فن‌آوری اطلاعات، هر چیز بد بود، یک چیز خوب بود و آن این‌که کم‌تر آدم خالی‌بندی در حوزه فناوری اطلاعات حرف می‌زد. پول که نبود، فقط افرادی ماندند که عاشق کارشان و متخصص در حوزه فعالیت خود بودند. در دوره تکفا وفور آدم‌ها خالی‌بند و نامتخصص فراوان بود. پروژه‌های خوبی هم می‌گرفتند. یادم میآید که گرافیستی که در خارج از کشور کارت پستال طراحی میکرد، قرارداد پروژه پورتال میبست و کم نبودند از این افراد…

  • ضعیف ماندن شرکت‌های خصوصی

    بهساد در دوران طلایی تکفا درآمد بسیار زیادی داشت. اما مشکل این‌جا بود که به دلیل وفور کار و پروژه، تا سال ۸۶ کم‌تر فعالیتی در جهت توسعه فرآیندهای بازاریابی داشتیم و با ته‌کشیدن پروژه‌ها دچار چالش‌های زیادی شدیم. ساختارهای مالی ما خیلی شکل‌یافته نبود. سایر شرکت‌ها هم مانند ما. به طور اصولی موجودی نقدی مشکلات شرکت‌ها را پنهان می‌کند

    از طرفی شرکتی که کار سفارشی می‌کند، از نقطه شروع خود فاصله کم‌تری دارد تا شرکتی که محصول‌محور است. واقعیت این است که شرکت‌های نرم‌افزاری در دوران تکفا بیشتر شبیه کارمندان سازمان‌های دولتی بودند تا یک موجودیت منسجم به نام شرکت.

چه باید کرد؟

به نظر می‌رسد کاربردهای تکفا منحصر به دوره خود بوده و شاید امروز اختصاص بودجه به فناوری اطلاعات بدون توجه به پیش‌نیازهای آن حتی همان کارکردهای فرهنگ‌سازی را هم نخواهد داشت. بنابراین راه‌کارهای زیر که برخی از آن‌ها در دوران تکفا نیز وجود داشت و نتایج مثبتی نیز به بار آورد می‌تواند مفید باشد:

  • تعامل با خارج از کشور

    پروژه‌های بزرگ نیازمند شرکت‌های بزرگ با بلوغ سازمانی بالا می‌باشد. چیزی که در ایران اثری از آن وجود ندارد. اگر در حال حاضر در ایران پروژه‌های بانک‌داری الکترونیک نیز به نتیجه می‌رسد، این امر نتیجه صرف هزینه‌های بسیار زیادی می‌باشد که ضعف‌های ساختاری شرکت‌های ارائه‌دهنده و گیرنده خدمات را پنهان می‌کند. خودکفایی به معنای داشتن گاو در منزل برای تهیه شیر نیست. خودکفایی یعنی این‌که بتوان با صلاحیت‌ترین شیرفروش را انتخاب و به‌ترین شیر را به نحوی مصرف کرد که زمانی که قرار بوده صرف نگهداری و دوشیدن شیر در منزل شود، صرف اموری گردد که در آن‌ها صاحب صلاحیت هستیم و کار اصلی ما محسوب می‌شود.

    این موضوع از زاویه دیگری نیز قابل بررسی است. واقعیت این است که کسب دانش لزومن به صورت صریح و آکادمیک صورت نمی‌گیرد. هم‌راهی و تعامل شرکت‌های نرم‌افزاری با طرف‌های خارجی خود باعث یادگیری شرکت‌های داخلی نیز خواهد شد. نبود متخصص در پروژه‌های یک‌پارچه‌سازی و هوش سازمانی و نیاز به تعامل با شرکت‌های صاحب دانش و تجربه مشهودتر از هر حوزه‌ای می‌باشد. ما ناچار به خروج از جزیره تنهایی خود هستیم و در این میان توجه به متخصصان ایرانی خارج از کشور (هم‌راه با ارزیابی تجربه و دانش آن‌ها) دارای سهم به سزایی می‌باشد.

  • توجه به زیرساخت‌های کارآفرینی

    یکی از راه‌های برون‌رفت ار بحران بیکاری، توسعه نظام کارآفرینی است. از اقدام خوب دولت آقای خاتمی می‌توان به ایجاد پارک‌های علم و فناوری و مراکز رشد اشاره کرد که در دولت‌های نهم و دهم مانند سایر امور مغفول ماند. این روزها تاسیس شرکت و تامین هزینه‌های آن به خصوص تامین هزینه اجاره و یا خرید محل فیزیکی کار و کسب بسیار دشوار است. از طرف دیگر شرکت‌های تازه‌بنیان نباید به تجربه همه چیز بپردازند و نیازمند آموزش و یادگیری در محیط واقعی هستند. پارک‌های علم و فناوری و مراکز رشد زیرساخت مناسبی برای این مهم محسوب می‌شوند.

     

    نکته دیگر که نباید مغفول بماند موضوع آموزش است. همه کارآفرین‌ها در همه سطوح نیازمند آموزش هستند. این آموزش نه توسط مدرس‌های بی‌تجربه و یا صرفن آکادمیک بلکه باید توسط سازمان‌های به واقع تایید صلاحیت شده و با تعامل با اساتید بین‌المللی صورت گیرد.

  • مشکلی به نام اینترنت

    به یاد داشته باشیم که فضای فناوری اطلاعات جهان به سرعت به مباحثی مانند پردازش ابری و عدم تمرکز نزدیک میشود. البته با چیزی به اسم اینترنت که در کشور ما وجود دارد و بدبختانه شباهت کمی هم نیز به اینترنت دارد، به طور عملی خود را از قافله فناوری اطلاعات دنیا عقب نگاه خواهیم داشت. این روزها بخش عمدهای از زمان فعالان فناوری اطلاعات کشور صرف دور زدن ف..ی..ل..تــرهای دو جانبه از این طرف و آن طرف میشود و دسترسی به ایمیل به تنهایی یک کار و موفقیت محسوب میشود! من به حضرات قول میدهم که اگر اینترنت خوب و پر سرعت وجود داشته باشد، جامعه رو به فساد و تباهی نخواهد نهاد که هیچ با توسعه کارآفرینی که صورت میگیرد، بسیاری از عوامل فساد که مشتمل بر فقر و بیکاری خواهد بود، رو به کاهش خواهد گذاشت. باور کنیم که مردم ما شعور استفاده از اینترنت را دارند.

     

  • توجه به کار و کسب محصول محور

    عمده شرکت‌های نرم‌افزاری خود فاقد سرمایه اولیه برای ایجاد محصول‌های دانش محور هستند و رسم است که فرآورده‌های نرم‌افزاری از دل پروژه‌هایی به وجود می‌آیند که پیش‌تر برای یک مشتری تعریف شده و به عبارتی سازمان‌های دولتی آزمایشگاه تولید نرم‌افزار برای شرکت‌های خصوصی محسوب می‌شوند. این روش توسعه محصول دارای عوارض و مشکلات زیادی هم برای شرکت‌های تولید نرم‌افزار و هم برای سازمان‌های دولتی می‌باشد. برای پرهیز از چنین مشکلاتی باید روی‌کرد توسعه کار و کسب محصول‌محور در دستور کار دولت قرار گیرد.

    این موضوع در دوران طرح تکفا هر چند با اشکال‌های خیلی زیاد مورد توجه قرار گرفت که متاسفانه به دلیل آفت‌های زیاد چندان موفق نبود. در دوران تکفا، طرحی به نام طرح حمایت از پروژه‌های تحقیقاتی و پژوهشی که منجر به پیدایش محصول‌های دانش‌محور شوند، کلید زده‌شد که دولت پنجاه درصد در هزینه‌های ایجاد این محصولات مشارکت می‌کرد و سهم‌آورده بخش خصوصی نیز دانش و نیروی کار او محسوب می‌شد.

    شاید از نتایج این طرح نتوان هیچ محصول موفقی را به عنوان خروجی محسوب نمود که خود مهم‌ترین ایراد به آن محسوب می‌شود که نیاز به یک بررسی آسیب‌شناسانه دارد که در این نوشتار نمی‌گنجد؛ با این‌حال حداقل حُسن این طرح این بوده است که شرکت‌ها برای یادگیری آرایش‌گری از سر کچل سازمان‌های دولتی استفاده نکردند.

    یادآوری این نکته نیز بسیار ضروری است که ضریب شکست فرآورده‌های فناورانه در سطح جهانی بالای ۸۰ درصد است. به عبارت دیگر ۸۰ درصد فرآورده‌های تکنولوژیک تولید شده در جهان هیچ‌گاه به موفقیتی در بازار دست پیدا نمی‌کنند و بدیهی است که کم‌تر شرکت نوپای ایرانی می‌تواند در چنین فضایی دوام بیاورد که این موضوع لزوم توجه و حمایت خاص دولت را به ایجاد فضای کار و کسب محصول محور طلب می‌کند.

  • دانشگاه را دریابید

    باور کنید که از هر صد دارنده مدرک تحصیلی در حوزه آیتی، پنجنفر کاربلد بیرون نمیآید. کار بلد بودن پیشکش، کار یاد گرفتن و مسئولیتپذیری را آموزش دهید. این اوضاع بیسر و سامان تولید فلهای دانشآموخته باید سر و سامان پیدا کند.

  • تسهیل فضای کار و کسب

    در تبلیغات دوران انتخابات از آقای روحانی شنیدم که قصد دارند آیین‌نامه اجرایی قانون تسهیل فضای کسب و کار را در دولت تدوین کنند که به یقین امری مبارک است. با این‌حال اعتقاد دارم که تسهیل فضای کسب و کار، به تنهایی با تدوین آیین‌نامه و قانون میسر نیست. این مهم با تغییرمحوری دیدگاه‌ها در همه ابعاد جامعه به وقوع می‌پیوندد. لازم است که ممیز اداره امور مالیاتی به شرکت‌ها به چشم دزد نگاه نکند و اداره کار و امور اجتماعی کارآفرینان را سرمایه‌دار زالو صفت، مستکبر زایل‌کننده حقوق کارگران فرض نکند و سازمان تامین اجتماعی و سایر ادارات مرتبط نیز دیدگاه‌های خود را نسبت به کارآفرینان تغییر دهند. نباید فراموش کنیم که این روزها در حال یک جنگ اقتصادی هستیم و کارآفرینان سربازان خط مقدم این جبهه می‌باشند که صدمات و آسیب‌های زیادی دیده‌اند. کارآفرینان نیازمند تقدیر و تشکر و لوح و تقدیرنامه نیستند. حداقل انتظار یک کارآفرین آن است که اگر آبی برای رفع تشنگی به او نمی‌دهند، کاسه او را نیز نشکنند.

     

  • مبارزه با فسادی اداری

    بی‌اغراق باید بگویم که در خیلی از سازمان‌ها قباحت فساد اداری از بین رفته‌است و مدیران و کارشناسان بی‌پرده و به عنوان یک حق، سهم خود از پروژه‌ها را طلب می‌کنند. از طرفی با بغضی عمیق باید بگویم که شرکتهای بخش خصوصی نیز سهم خود را در این حوزه به خوبی! ادا کردهاند و با ارائه پیشنهادهای اغوا کننده، همه افراد سازمانهای دولتی را قابل خرید و فروش کردهاند. بدیهی است که تزریق بودجه در این شرایط فقط باعث گسترش فساد می‌شود. به عنوان یک پیش‌نیاز بسیار جدی و حیاتی، دولت باید عزم خود را برای ریشه‌کنی این آفت خطرناک فضای اداری و کار و کسب جزم نماید.

  • گیرنده خود را تنظیم کنید، اشکال (فقط) از فرستنده نیست!

    اختصاص بودجه‌های فراوان به فناوری اطلاعات سازمان‌ها به مثابه آن است که میلیاردها ریال پول را برای خرج‌کرد در اختیار کودکی قراردهیم که او نیز آن میلیاردها را بی‌تردید خرج پفک نمکی و مگنوم و یا اسباب بازی‌های الکترونیکی خواهد کرد. بر حسب اتفاق این مورد اسباب‌بازی‌های الکترونیک در مورد سازمان‌ها نیز کاربرد زیادی دارد!

    پیش از اختصاص بودجه به سازمان‌ها ما ناگزیر از افزایش سطح بلوغ سازمانی هستیم. حتی پیش از آن ما نیازمند تکرار مفاهیمی مانند فرهیختگی، حس مشترک سازمانی، پرهیز از خودمحوری و فاصله از دیدگاه‌های کاسب‌محورانه‌ای هستیم که شوربختانه در هشت سال گذشته در کشور ما بیش از پیش رواج یافته است.

    توسعه محوری عشق‌ورزی و لذت از کار و تحقق اهداف و تعالی مواردی هستند که موفقیت پروژه‌های فناوری اطلاعات را تا حد زیادی میسر خواهند ساخت.

     

باور دارم که نتایج مواردی که بر شمرده شد، شاید حداقل در دوره چهارساله اول دولت به بار ننشیند، با اینحال برای حل مشکلات فضای فناوری اطلاعات کشور، نیازمندی اقدامی هستیم که کمی ریشهای تر از گذشته، دارای آثاری پایا و ماندگار باشد.


 

۸ دیدگاه

  1. عالی بود این نوشته شما، از آن دست نوشته هایتان است که باید چاپ کرد و در کارتابل مدیران گذاشت تا بخوانند(*). اگر دولت آینده از تجربه های خوب و بد گذشته یاد بگیرد، به سیاست گذاری، حمایت و فراهم کردن زیرساخت ها برگردد صنعت بحران زده IT دوباره رونق خواهد گرفت.
    به هر حال ممنون از مشارکت در بحث و لطف همیشگی تان.
    همین!

    (*) می دانم شما با فلسفه چاپ به دلیل مصرف کاغذ و ضرر به محیط زیست مخالفید، اما می دانید که برخی حضرات ایمیل نمی خوانند!

    1. سلام
      فکر می‌کنم ما یک تشکر ویژه به شما بدهکار هستیم بابت این که موضوع را مطرح کردید. واقعیت این بود که از سیاست و هر چیز که به دولت ربط داشت خسته شده بودم و شما با یادآوری به موقع خود باعث شدید که موضوع طرح مطالبات فعالان حوزه فناوری اطلاعات جدی تر شود
      باز هم ممنون

  2. با سلام و تشکر. نوشته موشکافانه و جسورانه ای ارائه کردید.
    اگر فرض کنیم توجه دولت به فناوری اطلاعات بیدار خواهد گشت آنگاه حدود یک و نیم سال طول خواهد کشید تا این توجهات به فضای خصوصی برسد. بهتر است شرکت های فناوری منتظر نشوند ببینند چه پیش می آید بلکه باید از همین الان دست به کار شده و به صورت مسئولانه و صادقانه ای سناریوهای آینده را پیش بینی کنند و حتی در این راه به برنامه های دولت جهت دهند.
    نکته زجر آوری که بارها دیده ایم و شما هم اشاره فرمودید خرج های میلیاردی برای خرید سخت افزار و دریغ از کوچکترین توجه به نرم افزارهای دمنده در این سخت افزارها. یکی از آخرین نمونه های آن طرح هوشمند سازی مدارس بود.
    بازهم ممنون
    پایدار باشید.

    1. سلام
      از محبتی که همواره نسبت به این حقیر و روزنوشت‌های بهساد دارید ممنونم
      درست می‌گویید، درست است که در یک اقتصاد دولتی، دولت به عنوان یک بازیگر مهم و یک مشتری بزرگ محسوب می شود، ولی نقش مهم ما نیز نباید فراموش شود و وجود یک دیدگاه پیشدستانه در این راستا ضروری است.
      در مورد توسعه فرهنگ استفاده از نرم افزار نیز به نظر می رسد چاره ای جز خون دل خوردن و تلاش برای فرهنگ سازی نداریم. ای کاش می شد که تلاش های خود را در این زمینه یک پارچه کنیم.
      شاد و موفق باشید.

  3. با سلام
    و تشکر از مطالب بسیار مفیدتان

    نقد شما در مورد “طرح تکفا” موشکافانه و کاملا منطبق با واقعیت بود
    در “چه باید کرد؟” هم مطالب؛ نشان دهنده اِشراف کامل شما بر این حوزه است

    ولی منظور شما از خودکفایی برایم واضح نبود چون اگر قرار باشد گاوی نباشد و شیری از بیرون خرید شود پس خودکفائی کجاست!

    در ضمن این موضوع هم مهمه که همه چی به طرح های دولت و کابینه برنمیگردد
    پاسخ جناب اباذرنفیسی که فرمودند: نهیبی به خودمان بزنیم، در “بازگشت تدبیر به کابینه” جناب واحد، برایم خیلی جای تآمل داشت.

    سرفراز باشید
    مسعود ژیان فوق

    1. سلام
      از لطف شما بسیار بسیار سپاسگزارم.
      یادم می آید که پس از انقلاب در صنایع بزرگ این اتفاق افتاد که گفتند ما همه چیز را باید در داخل تولید کنیم و فرهنگ مونتاژ بد است و فلان و بهمان. حضرات بعد از سال‌ها به این نتیجه رسیده‌‌اند که ما به فرض تولید کننده خوبی در صنعت خودرو نمی‌شویم و همان به‌تر که محصولات یک برند خارجی را مونتاژ کنیم و اصولن این به صرفه‌تر و درست‌تر است.
      شاید در مورد نرم‌افزار هم بتوان چنین چیزی را گفت. مثلن، آیا بهساد و یا حتی شرکت‌های بسیار بزرگ‌تر می‌توانند تولید کننده خوب ERP باشند؟ پاسخ من منفی است، ولی شرکت‌های ایرانی می‌توانند در سفارشی‌سازی و استقرار ERP های خارجی دارای مزیت باشند. چند حسن دارد این کار، شرکت‌های ما با الفبای نرم‌افزارهای بزرگ آشنا می‌شوند، تبادل فرهنگ کاری صورت می‌گیرد و با انضباط تر و جدی تر می‌شویم. سازمان‌های داخل کشور هم صاحب یک نرم‌افزار جامع و یک‌پارچه می‌شوند. حالا تصور کنید عکس این قضیه که تا به حال چه تعداد نرم‌افزار نیم‌بند را به عنوان ERP شرکت‌های ایرانی تولید کرده اند و تجربه شکست خورده به وجود آمده. این که کجای زنجیره عرضه خدمات و محصول قرار داشته باشیم بسیار مهم است.

      پیروز باشید

  4. با سلام و سپاس به خاطر نوشته ی ارزشمندتان

    به موارد اشاره شده باید اضافه کنم :
    -در قسمت تعامل با خارج از کشور نیاز کشور به۱. عضویت در سازمان تجارت جهانی ۲.استفاده از پرداخت های یکپارچه بانکی و پستی در جهان (برطرف شدن تحریم ها) ۳. اعمال قانون کپی رایت (که پیش شرط عضویت در تجارت جهانی است) .
    به قول شما با جزیره ای عمل کردن به هیچ جا نمی رسیم فقط در خوشبینانه ترین حالت حداقل ثروت بین ما جا به جا خواهد شد و چیزی به آن اضافه نمیشود .چون نتوانسته ایم ارز آوری کنیم در حالیکه اکثر صنایع کشور با کمک دولت مشغول صادرات و ارز آوری هستند مخصوصا در شرایط فعلی که ارزش پول ملی پایین آمده صادرات و ارز آوری بسیار سودآور است . فرض مثال زمانی که هیئتهای دولتی به کشورهای مختلف میروند به جای همراه کردن اقوام و فامیا و افراد سیاسی از کارآفرینان در حوزه های مختلف استفاده کنند .
    – در مورد دانشگاه هم با شما موافق هستم که باید اصول کسب و کار و کارآفرینی بیشتر تدریس شود .متاسفانه اکثر دانشجوها میخواهند استاد دانشگاه بشوند و برای ارشد بخواننند و این علم انباشته با این چرخه ای که درست می شود چه زمانی تبدیل به ثروت و تولید میشود معلوم نیست .
    -یک موضوع دیگر در بحث آموزش که پیش شرط تعامل با خارج از کشور است یادگیری زبان انگلیسی و قوانین بین المللی است کشورهایی مثل هند و چین و سایر کشورهای آسیای این قضیه را به خوبی درک کرده اند و روز به روز در تجارت موفق تر میشوند .

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *