| |

آیا باید بد بود؟!

مدتهاست که به این موضوع فکر می‌کنم. کارفرماها گاه رفتار وحشتناکی در مقابل کارکنان خود دارند. مطالبه تضامین قانونی سنگین مانند چک و سفته. برگه‌های سفید امضا برای استعفا و تسویه حساب و مواردی مشابه که هنوز هم برایم قابل هضم نیست. از طرف دیگر دیوار بیاعتمادی بین کارکنان و شرکت نیز گاه سر به آسمان میکشد. جملاتی مانند “من کار کنم که دیوار فلانی بالا برود؟”، “هر چقدر هم کار کنی نمیفهمد” و … بارها بارها از کارکنان بخش خصوصی شنیده میشود. خوشبختانه این جو کمتر در شرکتهای دانشمحور و نرمافزاری وجود دارد و بازهم خوشبختانهتر این مسائل بسیار کم در بهساد دیدهشده است. اما دوست میدارم که خاطرهای بگویم و موضوع را پس از آن ادامه دهم.

سال ۸۶ بود که مسئول دفتر و حسابدارم به تحریک یکی از کارشناسنماهای شرکت قاطی کرده بود و به بهانه تذکری که در مورد کارهایش از من گرفته بود، مدارک مالی شرکت را که به او به امانت سپرده بودیم، بعد از اداره امور مالیاتی به منزل خود برده بود. موضوع خیلی برایم سنگین بود چرا که او کسی بود که چهارسال در بهساد کار کرده بود و کار خود را از منشیگری شروع نموده و با حمایتهای بیدریغی که از او داشتم به حسابداری شرکت رسیده بود. نمیخواهم البته منکر استعداد و علاقه خیلی خوب او در این زمینه باشم، اما موضوع حمایتهای (اشتباه من) حتی باعث شده بود که چند بار تذکر اعضای هیات مدیره را هم در این زمینه دریافت کنم. برایم سخت بود، همه چیز بر مبنای اعتماد پیش رفته بود و من مواجه بودم با مدارک مالی که نبود و یک نفر که کارش را ترک گفته و از دسترس خارج شده بود. چارهای نداشتم که یک دادخواست مبنی بر “خیانت در امانت” تنظیم کرده و به دادگستری مراجعه نمایم. پس از کسب دستور دادستان مبنی بر جلب حسابدار، هیچ اقدام قانونی دیگری انجام ندادم و فقط دستور دادستان را به صورت اتفاقی! طوری در شرکت قرار دادم که کارشناسنمای داستان ما موضوع را به اطلاع حسابدار برساند و حسابدار هم بالاخره فهمید که ممکن است برای خود دردسر درست کند و مدارک را تحویل داد و رفت.

مدتی بدون مسئول دفتر بودم تا یک روز دیدم دختری به شرکت مراجعه کرد و گفت شما اطلاعیه زدهاید که منشی میخواهید؟ تعجب کردم، چون من هیچگاه به جز وبسایت شرکت و سایت جابیران اطلاعیه دیواری برای جذب منشی نمیزنم. گویا شرکت طبقه بالا هم بدون منشی بوده و آنها اطلاعیه زده بودند و این دختر به اشتباه به دفتر ما آمده بود. اگر تجربه الان را داشتم هیچ وقت او را به دلیل همین اشتباه جذب نمیکردم ولی آن موقع موضوع را به حساب تقدیر گذاشتم و مصاحبه را شروع کردم. دختر بدی به نظر نمیآمد. سعی کردم از طریقی به آشنایی با معلمان او برسم و وضعیت خانوادگی او را متوجه شوم. از او پرسیدم که سابقه بیمه داری؟ گفت دفترچه بیمه دارم از طرف پدرم و به بیمه نیاز ندارم. به هر حال بر اساس قانون و اصول بهساد که همه باید از اول بیمه باشند به او گفتم که بیمه بودن با دفترچه بیمه داشتن تفاوت دارد و از روز اول کارش بیمه خواهد بود. از او پرسیدم نظرت در مورد ساعات کار چیست. گفت که خیلی دیروقت نباشد، یعنی تا ساعت ۱۰ شب نمیتوانم در شرکت باشم تا هشت شب اشکالی ندارد. به او گفتم که ساعت کارش از ۸ صبح تا ۴ بعد از ظهر خواهد بود. از او پرسیدم که انتظار چه کاری دارد، گفت هر کاری حتی نظافت شرکت و شیشه پاک کردن. به او گفتم که مسئول نظافت شرکت فرد دیگری است و او فقط یک کار دفتری خواهد داشت. در حقوق درخواستی خود در فرم درخواست کار عدد ۵۰ -۸۰ هزار تومان را ذکر کرده بود (در زمانی که حداقل دستمزد ۱۸۶۰۰۰ تومان بود) به او چیزی نگفتم اما برای اینکه بعدها کسی به طور اتفاقی حقوق درخواستی او را نبیند یک عدد (۱) کنار اعداد درخواستی او اضافه کردم. طبیعتا چیزی از Office بلد نبود و شاید هیچ چیز دیگر. فقط به استعداد و نمره ریاضیاش توجه کردم و از او خواستم که فقط به پیشرفت فکر کند و با پرداختی کمی کمتر از حداقل دستمزد اداره کار، فعالیت خود را شروع نموده و بعد از مدتی با رسیدن به استاندارد مطلوب، وضعیت حقوقی خوبی برای او به وجود خواهد آمد.

مدتی حدود ۴ ماه گذشت و در پی خسارتهای فراوانی که از اشتباهات او دیده بودیم و جر و بحثهای فراوان برای توقف همکاری به توافق رسیدیم و مطالباتش را پرداخت کرده و ما را به خیر او را به سلامت. چند ماهی از این موضوع گذشته بود که با یک برگ احضار از اداره کار مواجه شدم! موضوع مطالبات فراوانی بود که او ادعا کرده بود. خوشبختانه و البته با دردسرهای فراوان او نتوانست به بخش زیادی از مطالبات مورد نظر خود دست پیدا نماید و ما با ترفندهای متفاوت موضوع را فیصله دادیم. این را برای این میگویم که به ذهن متبادر نشود که من خیلی پاک و بیگناه و ساده هستم! اما موضوعی بود که تا مدتها در ذهن داشتم. چرا فردی که در ابتدا برخوردی مظلومانه و ساده و بیآلایش داشت، روزهای بعد مطالباتی چندین برابر مجموع حقوق دریافتی خود داشته باشد. آیا کارفرمایی که در ابتدای کار فرم تسویه حساب، برگ استعفا و سفته و چک دریافت میکند برای جلوگیری از دردسرهای آتی است؟! به یقین افراد مورد نظر داستان ما در ابتدا با همه این موارد موافقت میکردند و ما هم هیچ دردسری با آنها نداشتیم. اما هنوز هم که هنوز است از هیچ فردی برگه سفید امضای تسویه حساب و استعفا نمیگیرم و آن را کاملا غیر انسانی میدانم. از هیچ یک از کارشناسان فنی شرکت سفته و چک نمیگیرم و اعتقاد عمیق دارم که شاید با این ابزار بتوان جسم افراد در شرکت حفظ کرد، اما روح آنها را نمیتوان در اختیار شرکت قرارداد. تنها موردی که تضمین سفته از همکاران اخذ میشود در مورد تنخواهدار شرکت است که فکر نمیکنم غیر منطقی به نظر برسد.

من ادعا نمیکنم که در همه شئون کاری خود فردی اخلاقگرا بوده و همواره مطابق شرع و اخلاق رفتار کردهام. به یقین من نیز اشتباهاتی در زندگی فردی و کاری خود داشتهام. اما همواره با این سئوال در ذهن روبرو هستم در جامعهای که موارد زیادی از بداخلاقی دیده میشود، چه راههایی برای خوب ماندن و بهتر شدن پیش روی ما قرار دارد؟

۱۰ دیدگاه

  1. با اینکه “ایا باید بد بود؟” موافق نیستم، شاید باید برخی مواقع واقع بین بود.
    من هم مانند شما همه روابط کاریم را با همکاران بر مبنی اعتماد متقابل گذاشته ایم، شاید آن مسائل تصفیه حساب و یا چک و سفته نباشد، اما یک قرارداد می نویسیم که تا به حال در مورد هیچ کس به آن مراجعه نکرده ام!
    اما فکر می کنم با بزرگ شدن شرکت، من فرصت کمی برای شناخت تک تک افراد از نزدیک دارم و شاید باید این رویه که به همه اعتماد می کنم مگر خلافش صادق شود را کناز بگذارم.
    شاید برخی وقت ها باید بین حفظ اخلاقیات و شرکت داری فاصله گذاشت. شاید آنها که اصل را بر بی اعتمادی گذاشته اند، درست رفته اند که از همان اول با یک چشم همه را یکسان می بینند. نمی دانم.
    همین!

  2. راستش من فکر میکنم که ادم ها خیلی فرق میکنن با همدیگه..به شخصه ادم قانعی هستم و گاهی با صاحب کارم سر اینکه همه ی پولم رو بگیرم درگیرم میشم!!چون واقعا فکر میکنم که صاحب کارم با کار دادن به من داره بهم لطف میکنه و همیشه سعی میکنم بخاطر اشتباهات احتمالی که میکنن و احیانا خساراتی که وارد میشه،از گرفتن کل حقوقم صرفنظر کنم و مبلغ ۱۰-۲۰ هزار تومنیی رو نمی گیرم…گاهی،صاحبکار ادم خوبیه و اون هم با من خوب رفتار میکنه،گاهی،صاحب کار کلی حقوقم رو به بهانه های الکی میخوره..

  3. موضوع جالبیه . سوال من هم هست . من خودم با شدت اصرار دارم که جواب این سوال نه است و نباید بد بو د . اما گاهی می بینه ادم کسی که بده ، بیشرفت می کنه و این خوب نیست

  4. مشابه همین مساله شما برای شرکت ما هم پیش آمد فردی که بسیار معتمد و متدین بود بدلیل کم تحملی و تاخیر در پرداخت یک ماه حقوق ، علاوه برخود کارمند دیگری را هم تحریک کرد تا از شرکت به اداره کار شکایت ببرند.
    البته چون سابقه و مدارکشان در شرکت موجود بود کمتر به خواسته هایشان رسیدند.
    همین مورد دلیلی برای اخذ کامل تسویه حساب و چک یا سفته از کارمندان دیگر شد، چون اعتماد با چشم بسته بعضا دردسرآفرین خواهد بود.

  5. من که تجربه‌ی کارفرمایی نداشتم؛ اما به نظرم کاری که شما می‌کنید کار درستی است که اساس را بر صداقت افراد می‌گذارید. مشکل از جامعه‌ی ماست که متأسفانه اخلاق در آن این روزها متاع گران‌بها و به شدت نایابی شده.

  6. مدتی بود در وبلاگ شما وارد نشده بودم یا اگر وارد می شدم نظرات شما و دیگر کاربران را مطالعه می کردم ولی نظری برای نگارش نداشتم. اما موضوعی که مطرح کرده اید آنقدر واقعی است که همین چند ماه اخیر چندین بار با آن درگیر بودم. الان دیگر در انتخاب همکار خیلی دقت می کنم. همان ابتدای کار چندین نوبت مصاحبه و تحقیقات کافی داشته باشی خیلی خیلی راحت تر و بهتر است تا اینکه مدتی بعد عذر همکارت را بخواهی و متهم شوی که نان زن و بچه طرف را قطع کرده ای. من که مطمئنا انتخابهایم را بادقت زیاد و با وسواس انجام می دهم و به شما هم توصیه اکید دارم همین کار را بکنید.

  7. واقعا یک مشکل گسترده ای هست و برخی مظلوم نماها خسارات زیادی را برای کارفرما به عمل میارند .. ولی تا بحال خود منم در این باره هب نتیجه ای نرسیدم که واقعا راه حل این موضوع ؟
    یکی از سخت ترین موارد استخدام کارمند در یک شرکت هست که فرد مورد نظری ادم کاری باشه ، فساد اخلاقی نداشته باشه و ادم درستی باشه ولی ایا چجوری میشه در اول کار همه این موارد را فهمید ؟
    این یک موضوع پیچیده و خیلی سختی هست که باید بر اساس روابط ۲ طرفه ( کارفرما و کارمند ) پیش بره و برخی اعتماد سازی هایی مثل قرارداد محکم بسته بشه…

  8. این موضوع من هم هست. هنوز هم نمی‌توانم جواب قاطع بدهم. اما به نظرم نمی‌شود گرفتن چک و سفته را پای بد بودن کارفرما گذاشت. به نظرم لازم است که تضمین‌هایی وجود داشته باشد. نامه استعفای امضا شده اما ظلم است.
    ولی این موضوع مخصوصا در مورد کسانی که صفر کیلومتر هستند و بعد در سازمان رشد می‌کنند جای بحث بیشتری دارد. کسانی که همه چیزش را از این سازمان دارند اما نمک می‌خورند و نمکدان می‌شکنند.

  9. سلام
    این مطلبی که نوشتید مدتهابود فکر من رو هم مشغول کرده بود امروز یک مطلب طولانی نوشتم که کمی مرتبط است.سری به سایت من بزنید و اگر نظر بدهید که که عالی خواهد بود
    ارادتمند
    کاوه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *