بازگشت به محتوا

روزنوشت‌های بهساد

نگاه از خود تا به جهان در سایه کسب و کار

    روزنوشت‌های بهساد
    نگاه از خود تا به جهان در سایه کسب و کار
    • روزنوشت ها

      عمو حسن

      توسطمجيد آواژ ۰۵ تیر ۱۳۸۸

        آن اوایل که پروژه شهرداری را گرفته بودیم، در راهروهای طبقه ششم (اتاق پروژه) پیرمردی حدودا شصت و پنج‌ ساله می‌دیدم که به اتاق‌های مختلف سرکشی می‌کند. چند بار هم نگاهمان در نگاه هم افتاد و باهم سلام و تعارف کردیم. بدون اینکه او را بشناسم! همیشه برداشتم این بود که یکی از نیروهای…

      ادامه مطلب عمو حسنادامه

    • روزنوشت ها

      هفته‌ای که گذشت، هفته‌ای که در پیش است

      توسطمجيد آواژ ۰۴ تیر ۱۳۸۸

      عرض شود که: بر خلاف این‌که اوضاع و احوال کشور کماکان دارای التهاب است، اما به نظر می‌رسد که هنوز خیلی‌ها تصمیم‌ گرفته‌اند که کار کنند. مثلا هفته پیش که دو جلسه بازاریابی داشتیم که به دعوت مشتریان هم بود و یا اینکه یکی از مشتریان شدید فشار آورده بود برای ارائه یک گزارش که…

      ادامه مطلب هفته‌ای که گذشت، هفته‌ای که در پیش استادامه

    • روزنوشت ها

      تب و تاب سیاسی

      توسطمجيد آواژ ۲۹ خرداد ۱۳۸۸

      عرض شود که : این روزها تب و تاب بعد از انتخابات همه جا را فرا گرفته است، بدون این‌که بخواهم اظهار نظر سیاسی کنم، به نظر می‌رسد که این فضای ملتهب تاثیرات زیادی بر فضای کسب و کار داشته است. به جز یک شرکت خصوصی که در حال انجام مذاکرات بازاریابی با آنها هستیم،…

      ادامه مطلب تب و تاب سیاسیادامه

    • روزنوشت ها

      تاخیر نوشته ها

      توسطمجيد آواژ ۲۴ خرداد ۱۳۸۸

      «این نوشته را روز جمعه نوشته بودم و به دلیل مشکل اینترنت موفق به انتشار آن نشده بودم» عرض شود که: هفته بسیار شدیدی را پشت‌سر گذاشتیم و فی‌الواقع هم شدید بود و هم پر دردسر. این هفته گرچه مطلب خوبی در مورد عمو حسن (پیرمرد واکسی) برای میان هفته نوشت آماده کرده بودم، اما…

      ادامه مطلب تاخیر نوشته هاادامه

    • روزنوشت ها

      برخی از مشتریان ما

      توسطمجيد آواژ ۱۴ خرداد ۱۳۸۸

        نمی‌دانم چرا از اینکه بسیاری از شرکت‌ها، در بخش معرفی مشتریان می‌نویسند “فهرست برخی از مشتریان ما” احساس خوبی پیدا نمی‌کنم. از شرکت‌های خیلی بزرگ، تا شرکت‌های خیلی کوچک هم از این اصطلاح استفاده می‌کنند. شاید به این دلیل باشد که بسیاری از آن‌ها دروغ می‌گویند، یعنی نام “تمام” مشتریان را می‌نویسند و می‌گویند…

      ادامه مطلب برخی از مشتریان ماادامه

    • روزنوشت ها

      کار و انتخابات

      توسطمجيد آواژ ۰۸ خرداد ۱۳۸۸

      عرض شود که : این روزها با هر کجا که تماس می‌گیریم برای کار، می‌گویند بعد از انتخابات بیایید. یعنی معلوم نیست در این ادارات دولتی چه خبر است که همه چیز به بعد از انتخابات موکول می‌شود. یکی از آن‌ها خیلی صادقانه گفت ببین این مدیر ما چندان امید ندارد که بعد از انتخابات…

      ادامه مطلب کار و انتخاباتادامه

    • روزنوشت ها

      بی سوادی دولتی در فناوری اطلاعات

      توسطمجيد آواژ ۰۷ خرداد ۱۳۸۸

      عرض شود که : دوست جدید اینترنتی من آقای کاوه یزدی‌نژاد از بی‌سوادی برخی مدیران دولتی نوشته، داغ دلمان تازه شد. من هم به واسطه کارم زیاد از این مباحث دیده‌ام که قبلا یک بار در مورد آن نوشته بودم. بد نیست از تجربیات همین یک ماه اخیر بنویسم: به یکی از سازمان‌های اراکی پیشنهاد…

      ادامه مطلب بی سوادی دولتی در فناوری اطلاعاتادامه

    • روزنوشت ها

      به بهانه یک مرثیه

      توسطمجيد آواژ ۰۱ خرداد ۱۳۸۸

      عرض شود که : در این سایت خبری استان مرکزی، مرثیه‌ای برای فناوری اطلاعات استان نوشته‌اند. به باور من که با تلاش همه مسئولین دولتی و نهادهای صنفی و بخش عمده‌ای از شرکت‌های بخش‌خصوصی، فناوری اطلاعات در استان مرکزی سالیان است که مرده است. با این حال برای آن‌ها هم بخشی از نظراتم را منتشر…

      ادامه مطلب به بهانه یک مرثیهادامه

    • روزنوشت ها

      جلسه و یا بازار مکاره؟!

      توسطمجيد آواژ ۳۰ اردیبهشت ۱۳۸۸

      عرض شود که: این سازمان‌ها که می‌رویم برای اجرای پروژه، هر کدام حکایت جالبی دارند. از جمله اینکه چند وقت پیش در جلسه بودم دیدم که انتهای میز کنفرانس تعدادی از خانم‌ها نشسته‌اند در حال پچ پچ هستند. اصولا نسبت به موضوع جلسه در جلسه حساسیت دارم، اما از آنجا که من پیمانکار بودم، فقط…

      ادامه مطلب جلسه و یا بازار مکاره؟!ادامه

    • انتقاد از خود

      بهساد و ضعفها

      توسطمجيد آواژ ۲۴ اردیبهشت ۱۳۸۸

      عرض شود که با این که حدس می زدم نتوانم جمعه نوشت های بهساد را داشته باشم، تصمیم گرفتم این نوشته را در اولین ساعت های روز جمعه نوشته باشم. به عبارتی این موضوع دارای دو حسن است. اول اینکه بدقول نشده ام و دوم اینکه نوشته ام و نوشتن خود دلیل محکمی برای وجود تفکر…

      ادامه مطلب بهساد و ضعفهاادامه

    پیمایش صفحه

    برگهٔ قبلیقبلی ۱ … ۴۹ ۵۰ ۵۱ ۵۲ ۵۳ … ۹۳ برگۀ بعدیبعدی

    © ۱۴۰۴ روزنوشت‌های بهساد - قالب وردپرس توسط Kadence WP

    Spam Firewall