|

شدید

قرار بود که دستی به سر  و گوش یکی از سرورهای مشتریان بکشیم. انتظار خود را زیاد کردیم و تصمیم گرفتیم بخشی از پیکربندی پایگاه داده را روی لینوکس پیاده کنیم. از دیروز ساعت ۱۱ ساعت لینوکس و ویندوز به یکدیگر لگد می زنند. ۳۴ ساعت در اتاق سرور کارفرما به سر می برم و در این مدت فقط کمی روی صندلی خواب نشسته داشته ام. فردا کاربران می آیند و اگر برنامه بالا نباشد، فاجعه به بار می آید.

قرار بود درباره موضوعات مختلفی این هفته بنویسم. مغزم کار نمی کند. بدنم بوی سرور گرفته است و در گوشم صدای پاور وزوز می کند…

درباره این خاطره فراموش نشدنی ، به طور کامل خواهم نوشت، شبی که خلوتی سازمان همیشه شلوغ مشتری به تنهایی تو ، تنه می زند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *