به بهانه آغاز نهمین سال بهساد

شاید برای کمتر نوشته‌ای تاکنون چنین وسواسی به خرج داده‌ام، به طوریکه این پنجمین بار است که این نوشته را می‌نویسم. اما مسئولیتی سترگ برای پاسخ‌گویی به خود و همکارانم من را به تفکری عمیق واداشت. یادم آمد که چند سال پیش در نامه‌ای به مناسبت سالروز به دنیا آمدن دوستی چنین برایش نوشته بودم:



براستی سالروز تولد ما ، سالروز چه روزی است ؟

سالروز آمدنمان به زمین؟ سالروز آغاز رسالت انسان ؟سالروز آغاز جستجوی حقیقت توسط ما که همانا سالروز تولد واقعی ما است؟یا سالروز آغاز نفس کشیدن و کم کردن سهم اکسیژن سایر موجودات زنده؟

این است که من میان تولد و به دنیا آمدن اختلاف قائل هستم.

یک سال گذشت، و یک سال از فرصت ما کاسته شد، من گاهی فکر می‌کنم که برای خودم سالروز به دنیا آمدن، تنها، فرصتی است برای تفکر به خود و برای خود و طرح این پرسش عمیق که “در سالی که گذشت چه کرده ام ؟”

به راستی زمانی حق داریم سالروز به دنیا آمدن خود را جشن بگیریم که باز از درون خود متولد شده باشیم، بارها و بارها متولد شده باشیم و زمان از دست رفته قیمتی باشد برای کسب خوبی‌ها و بهتر شدن‌ها ، آنگاه زندگی ما هر لحظه تولد می‌شود و هر لحظه جشن و این راز شادمانه زیستن است.



و حالا در هشتیمن سال‌گرد به دنیا آمدن بهساد، کنجکاوانه و از سر مسئولیت به این فکر می‌کنم که مجاز به برگزاری چندمین جشن تولد بهساد هستیم؟

باز هم در این باره خواهم نوشت

۷ دیدگاه

  1. بهسادی های عزیز هر جای دنیا که هستید سالروزتولدارزشی که در ارزش شدنش سهیم هستید را به شما تبریک می گویم. براستی که هرجای دنیا که باشیم قلب کوچکمان با خانواده ی بززگ و بزرگوار بهساداست.
    بهساد تولدت مبارک

  2. آغاز فرصتی دیگر برای تفکر به خود و برای خود..آغاز برداشتن گامی رو به جلوتر..آغاز کسب خوبی‌ها و بهتر شدن‌های افزونتر..آغاز سالروز بهساد را به بهساد و تمام بهسادی های عزیز تبریک میگم.

  3. بزرگی می گه
    وقتی سالروز تولد ما فرا می رسه باید فکر کنیم که یک سال به عمر ما اضافه شده یا یک سال کم شده و اما در مورد بهساد من مطمئنم بیش از یک سال اضافه شده ……….

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *