فکرهای بهسادی من در این روزها

عرض شود که :

  1. بی نظم شده‌ام در نوشتن. درست است که به تعهد دوبار نوشتن در هفته پایبندم اما ننوشتن جمعه نوشت‌ها شاید یک جور برای خودم خرق عادت بود. این روزها در شلوغی تفکر در مورد مسائل بهساد هستم. امیدوارم این بی‌نظمی با بهانه آن تفکرات شماتت‌پذیر نباشد.
  2. دوستی به نوشته پیشین ایراد می‌گرفت، می‌گفت که مغازه هم بدون استراتژی نمی‌تواند ادامه حیات بدهد. می‌گفت این‌که اکبر آقا بقال محال شب فکر می‌کند که فردا چندجور بستنی بیاورد که خریدار داشته‌باشد نیز خود یک جور استراتژی‌ است. من البته این‌ها را جز تاکتیک‌های تجاری می‌دانم و نه استراتژی. استراتژی باید منبعث و ریشه‌گرفته از چشم‌انداز مدون و آگاهانه باشد و البته سازمان را هم به سمت همان چشم‌انداز رهنمون شود. مرحوم پدربزرگ من در دوران بازنشستگی بقالی داشت. تا آن‌جا که می‌دانم همان‌که دخلش بیشتر از خرجش بود و دوستان و رفقایش پاتوقی برای جمع شدن داشتند راضی بود. گذران عمر می‌کرد تا تجارت. خیلی از مغازه‌ها هم اینطور هستند. که قطعا منظور من از مقایسه بین شرکت و مغازه همین بوده است. وگرنه مغازه‌هایی نیز داریم که چند برابر شرکت‌ها گردش مالی و توسعه دارند.
  3. خوشبختانه نظام مدیریت پروژه بهساد نهایتا عملیاتی شد. اینکه ما به عنوان شرکتی که نرم‌افزار مدیریت پروژه می‌نویسد خودمان نظام مدیریت پروژه نداشتیم خیلی بد بود. البته مشکل دیگری هم وجود داشت که درصد بالایی از توان کارشناسی شرکت صرف خدمت به مشتریان شرکت می‌شد و کم پیش می‌آمد که توان کارشناسی را به خودمان نیز اختصاص دهیم. این مشکلی است که خیلی از شرکت‌های مشاوره‌ای دارند و به اصطلاح از کوزه شکسته آب می‌خورند. تا حدی تصمیم گرفتیم که این مشکل را با اختصاص نیروی انسانی جبران کنیم. گام بعدی استقرار نظام کیفیت و حرکت به سوی ISO Tickit است. تا تکمیل نظام مدیریت پروژه و مدیریت کیفیت قصد توسعه کمی زیادی را نخواهیم داشت.
  4. در کش و قوس مسائل شهرداری ساختمان بهساد هستیم. برای من که معمولا با هماهنگی به سازمانهای مختلف میروم و در چارچوب یک مشاور با من رفتار میشود، رفتن به عنوان یک ارباب رجوع معمولی تازگیها و سختیهای خاص خودش را دارد. بخش زیادی از واقعیت سازمانهای ایرانی همین است که با ارباب رجوع رفتار میکنند. این مشکلات را که میبینم این سئوال مهم در ذهنم شکل میگیرد که برای اصلاح یک سازمان واقعا از کجا باید شروع کرد؟ مدیرانی که امید زیادی برای ۲ سال خدمت پیاپی ندارند؟ یا کارمندانی که …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *