وظایف ما در مقابل این ساختار بیمار

عرض شود که:

هفته گذشته، هفته سنگینی بود. معمولا سعی می‌کنم که برنامه این طرف و آن طرف رفتنم به قاعده باشد و منظم که نشد. علاوه بر دل نگرانیهای داخلی بهساد، در چند جلسه مختلف بودم و اتفاقاتی پیش آمد که ذهنم را حسابی به هم ریخت:

-به عنوان مشاور درجلسه‌ای بودم که در مورد پروژه‌های نرم‌افزاری یک سازمان تصمیم‌گیری می‌شد. سطحی‌نگری، بی‌انضباطی و برخی مسائل دیگر به راحتی به چشم می‌خورد. در پایان جلسه هم مشفقانه به من توصیه شد که زیاد به چگونگی انجام و هزینه پروژه ها کار نداشته باشم.

-در جلسه با یکی از مشتریان، مشتری رسما داشت بهانه می‌گرفت. کاشف به عمل آمد که قراربوده، شرکتی دیگر به جای بهساد بیاید و ما با طرفند کاهش شدید قیمت و افزایش کارکردهای نرم‌افزار، آن شرکت و یحتمل کارکنان رسمی و غیر رسمی آن را از نان خوردن انداخته‌ایم. حالا دارند بهانه می‌گیرند. بعد از مدت‌‌‌ها در جلسه، دعوا کردم. یاد جوانی‌‌ها افتاده بودم و از قانون مرگ یک‌بار و شیون یک‌بار استفاده می‌کردم.

خیلی مهم است که در این ذهن به هم ریختن‌ها، به جای سرزنش محیط بتوان "تعامل" لازم را با محیط برقرار کرد و نقاط اساسی تغییر را کشف نمود. باور کرده‌ام که به شدت از ساختار یک جامعه اخلاقی در حال فاصله گرفتن هستیم و بنابراین برقراری تعامل با محیط، بدون رعایت اصول منجر به این خواهد شد که به مرور زمان شما هم جز همان ساختار ‌شوید و رفتار شما هم تابع همان رفتاری گردد که ساختار سیستم اجتماعی ما آن را می‌سازد.

باور عمیق دارم که بهساد باید بتواند به عنوان یک شرکت موثر بر ساختار به فعالیت خود ادامه دهد. این مسیری بوده است که از روز آغازین سرمشق فعالیتهای ما بوده است و شواهد خوبی برای اثبات آن وجود دارد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *