فولدرهای ۳۵۰۰ تومانی!

همیشه در ارسال کاتالوگ و اطلاعات برای مشتریان از وسواس خاصی برخوردار بوده‌ام. بسیاری از مواقع پیش آمده که به خاطر یک نیم‌فاصله چند بار نامه و یا کاتالوگ را عوض کرده‌باشم. در انتخاب نوع فولدر و نحوه چاپ و مسائل مرتبط، به نحو غیرقابل تحملی، کار همکارانم را مورد دقت قرار می‌دهم تا اولین تصویر ذهنی که از بهساد به دیدگاه مشتری می رسد، تصویری توام با نظم و دقت و انضباط باشد.  برای همین است که این کار جزء معدود کارهایی است که سعی می کنم نظارت مستقیم و یا غیر مستقیم خود را بر آن حفظ کنم.

چند وقت پیش بود که به اتفاق برادر نیک‌مهر برای مذاکرات بازاریابی و فروش، به سازمان یکی از مشتریان رفته بودیم. قبلا کاتالوگ‌ها را در فولدر‌های زیبایی قرارداده بودیم و برایشان ارسال کرده بودیم که قبل از جلسه مطالعه کرده باشند.

بر حسب اتفاق در میانه جلسه کاتالوگ‌های بهساد را آوردند. اما نه در آن فولدرهای با وسواس انتخاب شده زیبا، بلکه در یک فولدر بسیار زشت و مستعمل. زیر لب غر و غر می کردم و از آقای نیک مهر با تعجب پرسیدم یعنی این ها را بهساد ارسال کرده است؟!! گفت:” نه، من موقع ارسال در شرکت بوده‌ام و به‌طور کامل بر روند ارسال نظارت داشته‌ام”.

این مورد گذشت، گرچه هنوز به صورت یک مسئله لاینحل در ذهن من باقی مانده‌بود. تا اینکه این موضوع در مورد یک مشتری دیگر نیز تکرار شد. با این تفاوت که این بار دیگر از همان فولدر کهنه و زشت هم خبری نبود و کاغذهای کاتالوگ با طلق و شیرازه به هم پیوسته شده بود.

می بایست فرآیند را از ابتدا تا پایان مورد بررسی قرار می دادم. به همین خاطر با هماهنگی  یکی از دوستان بسیار خوبم، سناریویی نامحسوس را اجرا کردیم که متوجه شویم مشکل از کجاست. گرچه با اجرای این سناریو برخی از مشکلات دیگر بدنه اجرایی بهساد نیز مشخص شد. اما مشخصا به این نتیجه رسیدیم  که در دبیرخانه برخی از سازمان ها و ادارات از فولدرهایی که هرچند ۳۵۰۰ تومان هم بیشتر نمی ارزند نیز نمی گذرند و با آبرو و حیثیت یک شرکت از یک طرف و با ایمان و اعتقاد و انسانیت خود، فقط به خاطر ۳۵۰۰ تومان بازی می کنند.

به راستی دیگر چه راهی برای ما مانده است؟! آیا دزدی مصداق دیگری می‌خواهد؟!

۴ دیدگاه

  1. واقعاً غیر منصفانه است که این همه دقت و حساسیت، به این راحتی نادیده گرفته شود.
    شاید بتوان چند کار کرد:
    ۱- کاتولوگ را با میخ و چسب آهن و دستگاه جوش، به فولدرها میخکوب کنیم.
    ۲- ۳۵۰۰ تومان را با کاتالوگ ها به ادارات و سازمان ها بفرستید.
    ۳- یک فولدر اضافی را با کاتالوگ ها بفرستید.
    ۴- با یک جمله مودبانه از فرد مورد نظر خواهش کنید که این کار نادرست را انجام ندهد.
    ۵- با نفرین و فحش و ناسزا او را منع کنید!
    ۶- خودتان حضوری، کاتالوگ ها را به دست روسا برسانید!!!
    ۷- کلاً بی خیال موضوع شوید.

    1. راه حل ۱ شدنی است و احتمالا از این به بعد همین کار را انجام دهیم
      ۲- هم فولدر را می دزدند و هم ۳۵۰۰ تومان را
      ۳- بازهم هر ۲ را می دزدند.
      ۴-ادب؟!!!
      ۵-موافقم. می نویسیم لعنت بر پدرو مادر کسی که..
      ۶- عملی نیست
      ۷- بابا بی خیال… این که چیزی نیست بخواهیم به خاطر آن بی خیال شویم.

  2. با اون تیکه سناریوی نامحسوس خیلی حال کردم.به نظر من اینها خیلی هم شرافتمند بوده اند که کاتالوگهای شما رو استفاده نکرده اند.لابد عکس رنگی یا کاغذ گلاسه نداشته وگرنه برای پوشوندن نقاط خراب میز و ترک دیوار و زیر پایه کج بخاری ازش استفاده میکردن.برادر نیمه پر لیوان رو ببین!!!
    البته از شوخی گذشته توی اداره ما اگه پاکت پستی از خارج از شرکت رسیده باشه و نام و نشان گیرنده روی اون باشه دیگه پاکت رو باز نمی کنند.شاید بهتر باشه از طریق گیرنده اقدام کنید و به اطلاعش برسونید که بخش باارزشی از نامه شما به دست مبارکش نرسیده و اونوقت کارمند مفلوک دبیرخونه می مونه و همکار عصبانیش!شاید این سناریوی کاملا محسوس جواب بده برای ادب کردن بعضی ها.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *