پراکنده هایی از ذهن

عرض شود که :

  1. از روند پیشرفت پروژه مدیریت فرآیندها و کیفیت راضی نیستم. هر چند که تعمیق در تحلیل نیازها پذیرفته‌شده باشد، پیشرفت زمانی پروژه می‌توانست و باید بهتر باشد. چند وقت پیش یکی از دوستان به من گفت “پروژه، فقط یک هفته تاخیر دارد، یک هفته که به جایی بر نمی‌خورد” با این جمله مشکل دارم. من به عنوان مدیر پروژه‌‌های مختلفی در بهساد، زمان‌‌های تاخیر زیادی داشته‌ام. اما هرگز در مورد تاخیر، پذیرش ذهنی نداشته‌ام. نمی‌خواهم وقاحت تاخیر در پروژه‌ از بین برود. همین مشکل را با یکی از کارفرماهای دیگر دارم. حساسیت‌شان را روی زمان از دست داده‌اند. برای اولین بار، به عنوان پیمان‌کار، به کارفرمایمان برای پیشرفت پروژه اعتراض می‌کنیم. فکر می‌کنم نتیجه این‌ باشد که کار دیگری به ما ارجاع نکنند. پیمان‌کار هم این‌قدر پــُر رو؟!
  2. مشغولیت ذهنی دارم در مورد بازرگانی ِ اخلاق‌گرا. روزهایی است که به این فکر می‌کنم. دیروز هم کمی با دکتر در این مورد صحبت کردیم. ضمن این‌که نمی‌خواهم محیط را سرزنش کنم اما گاه مجبور شده‌ام جایی در مقابل برخوردهای ناحق دیگران، دروغ بگویم که تا چند روز به شدت عذابم می‌داد. بسیاری طرح واقعیت می‌کنند که وقاحت بسیاری از کارهای دیگر در جامعه از بین رفته‌است که آقای عبدلی عزیز هم به آن اشاره داشته‌اند. با این‌حال باور دارم و آن‌جا نیز گفتم که نه تنها سلامت اخلاقی خوشبختانه هنوز محال نشده است، بلکه بسیاری از افرادی را که تا به امروز شناخته‌ام، دارای سلامت اخلاقی می‌دانم. با این حال نکته‌ای که باید در نظر گرفت این است که گناه کبیره فساد تجاری و اداری، فقط در حوزه دین و اخلاق شناخته شده نیست. نگاهی به آمار مستند جهانی (هر چند که نقیض جمله‌های بالای من نیز باشد) مشخص می‌کند که کشورهای پیشرفته دنیا از فساد اداری بسیار کمی نسبت به کشورهای در حال توسعه (توسعه نیافته) برخوردار هستند. بر این اساس و بر مبنای مشاهدات اطرافیانی که می‌شناسم، باور عمیق دارم که اضمحلال اقتصادی هر شرکت (وبعد از آن اقتصاد کشور)، اولین نتیجه توسعه فعالیت‌های شرکت بر مبنای روابط ناصحیح اداری و تجاری می‌باشد. حال باید به بیان این واقعیت پرداخت که وقتی که می‌دانیم، فساد تجاری و اداری منجر به سست کردن پایه‌های اقتصاد و توسعه کشور و در نتیجه بروز تبعات اجتماعی سنگینی می‌گردد، با تن دادن به فساد تجاری، در فروپاشی چند خانواده، در اعتیاد چندین نفر، در مرگ چه تعداد کودک مشارکت می‌نماییم. این مقاله و این نیز در این رابطه خواندنی هستند.
  3. کارهایی را برای برنامه‌ریزی بهتر در بهساد شروع کرده‌ایم، فکر می‌کنم تنها راه برون رفت از مشکلاتی که گریبانگیر آن هستیم، برنامه‌ریزی، برنامه‌ریزی و برنامه‌ریزی است. اعتقاد به برنامه‌ریزی و پایش عمل‌کرد می‌تواند راه حل خوبی برای همه شرکت‌ها – به عنوان اولین (و در بسیاری مواقع “تنها” )- مسئول ناکامی‌های خود باشد. این تصمیم خیلی کبری (به معنی بزرگ) بهساد است.
  4. تصمیم نه لزوما کبری (به معنی بزرگ) گرفته‌ام که علاوه بر آدینه نوشت‌های بهساد، دوشنبه نوشت‌هایی هم در وبلاگ بهساد داشته باشیم. با این تفاوت که دوشنبه‌نوشته‌ها را بیشتر به نوشته‌های دیگران اختصاص خواهم داد. این کار خیلی تا حـُـسن دارد. به همین جهت، هم از سایردوستانم دعوت می‌کنم که بیایند و در وبلاگ بنویسند و هم از سایرین اجازه می‌خواهم که با ذکر منبع، نوشته‌های آن‌ها را در وبلاگ بهساد بنویسم. این رویه را به مدت یک ماه آزمایش خواهم کرد. اگر نتیجه مقبول افتاد روزها را بیشتر می‌کنیم تا واقعا، روزنوشت‌های بهساد را داشته باشیم.

یک دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *