پایان یک بحران

شرکتها در مدت فعالیت خود همواره با مسائل و مشکلات روبرو هستند. یکی از وظایف مدیران هر شرکت این است که از انتقال مشکلات بیرونی به بدنه سازمان یا جلوگیری نماید و یا اینکه آن را به نحوی به بدنه سازمان منتقل کند که کمترین تبعات را به همراه داشته باشد. به نظر من وقتی که شدت مشکلات به حدی است که همه اجزای سازمان را تحت تاثیر خود قرار میدهد، ما با بحران مواجه خواهیم شد.

سال ۱۳۹۲، سالی دهشتناک برای بهساد بود. برای شرکتی که درست یا اشتباه بازار هدفش سازمانهای بزرگ (دولتی) تعیین شده است. سیاستهای دولت یک عامل قابل اعتنا در تعیین وضعیت شرکت است. خرابکاریهای آن هشت سال کذایی از یک طرف و تغییر دولت از طرف دیگر و البته اشتباههای خودمان باعث شد که سالی سخت را به انتها برسانیم که برخی آثار آن نیز هر چند کمرنگ تا کنون باقی مانده است.

در زمستان گذشته،روزی همه همکاران بهسادی دور هم نشستیم و به آنها گفتم که کشتی بهساد دچار طوفان شده است. کنار این کشتی قایقهایی هستند که هر کسی میتواند سوار آنها شود و سعی در نجات خود داشته باشد و فرار کند. برای دوستانم توضیح دادم که بیش از همه، این امکان برای من وجود دارد که رو به ساحل آرامش داشته باشم ولی مطمئن باشید که من تا آخر در این کشتی خواهم ماند.

قریب به اتفاق دوستان و همکاران من نیز ماندند و هر یک پارویی به دست گرفتند تا کشتی از طوفان خلاصی یابد. به همت همه، ما طوفان و بحران را پشت سر گذاشتیم.

در طوفانی که گذشت من بهسادیها را ستودنی یافتم. دوستانی را در داخل و خارج از بهساد شناختم که از جنس اعلای «انسان» بودند و البته اندک موشآدمیانی۱ که هیچگاه از واقعیت جامعه ما پاکشدنی نیستند.

حالا بحران به پایان رسیده است. در بازار ثبات حاکم شده است و بارقههایی از رونق و توسعه به چشم میخورد و ما باید برای رسیدن به افقهای روشن سریعتر و آگاهانهتر به پیش برویم.

پاورقی____________________________________________________________

  1. مرحوم دکتر شریعتی در وصیتنامه زیبای خود عبارتی دارد بدینسان:


    چه موش آدمیانی که فقط از بازی با سکه درعمر لذت می برند و چه گاو انسانهایی که فقط از آخور آباد و زیر سایه درخت چاق می شوند …

    عبارت «موشآدمیان» را از این نوشته به عاریت گرفتهام.

۴ دیدگاه

  1. مطمئنا سال سختی برای شما بوده اما در نظر داشته باشید که شما به عنوان مدیر شرکت استراتژی را اشتباه انتخاب کرده بودید! و البته در موقع لزوم هم استراتژی خود را بهبود نداده اید! این که به حکم مدیریت مجموعه پای بحران آن ماندید و البته پذیرش اشتباه بزرگ استراتژی نامناسب هم شجاعت می خواهد .

    1. استراتژی انتخاب بخش دولتی به عنوان حوزه مشتریان و یک بخش فعالیت لزومن اشتباه نیست. مزایا و معایب خاص خودش را دارد. باید توجه داشت که اقتصاد کشور ما، یک اقتصاد دولتی است.

  2. برای ما که از سال ۹۱ بحران شروع شد.همه به نوعی در بحران بودند.و هنوز هم هستند.اینکه امید دارید که کارها درست می شود پس حتما اینطور خواهد شد.

    1. وجود عقلانیت و تدبیر در دولت کنونی به میزان زیادی وجود دارد و همین است که امید ایجاد می کند. این را فقط از نظر اقتصادی و نه سیاسی بیان می کنم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *