انجام پروژه های دانشجویی
چندی پیش دیدم در یک سایتی انجام پروژه دانشجویی را میپذیرند. «الحمدالله، با تلاش مسئولین۱» اینگونه سایتها خیلی زیاد شدهاند و حتی برخی امکان پرداخت آنلاین را هم فراهم آوردهاند. من همیشه نسبت به اینگونه سایتها (و مغازههایی که چنین تبلیغاتی دارند) یک حس خیلی عجیب ناراحت کننده دارم. گویی که همه مشکلهای آموزش عالی کشور بر سرم مانند کوهی خراب میشود. یک نابسامانی گسترده و بزرگ علمی و اجتماعی که اثر آن تا صدها سال در این جامعه خودنمایی خواهد کرد. دست به قلم شدم و نامهای نوشتم به مسئول سایت از این قرار:
“سلام
[به واسطهای] از سایت شما بازدید کردم. در بخشی از سایت گویا پذیرش انجام پروژه دانشجویی دارید. فکر نمیکنید که با این کار کمک میکنید یک عده بیسواد و پر مدعا وارد بازار کار شوند. خیلی از این افراد وارد بخش دولتی شده و تبدیل میشوند به ناظر بیسوادی که پوست پیمانکار را میکند. یک سری دیگر از آنها با مدرک لیسانس و فوق لیسانس کارهای مغایر با شئون مهندسی را میپذیرند و ارزش علم و دانش را به طور مضاعف کاهش میدهند. خیلی از اینها با مدرک الکی و بیپایه و با استفاده از رانت و پارتی استخدام میشوند و جای افراد با لیاقت ولی بدون پارتی را پر میکنند. خیلی از اینها فقط هزینهای به دوش پدر و مادر فقیر خود میگذارند تا مدرکی داشته باشند و آن وقت آن تناقض رفتاری دو گانه برایشان به وجود میآید. خیلی از اینها فقط به این دلیلی که لیسانس دارند و حاضر نیستند هر کاری کنند، سالها بیکار میمانند و در خانه هزار مسئله ایجاد میکنند. خیلی از اینها، خیلی از اینها….
چه میکنید با این مملکت شما؟!”
پاورقی__________________________________________________________________________________________________
-
چندی پیش در یکی از شبکههای سیما با کشاورزی روستایی مصاحبه میکردند و میگفت “الحمدالله، با تلاش مسئولین امسال بارندگی خوبی صورت گرفتهاست!!” با خودم فکر میکردم که در این کشور رسم شده که همواره از مسئولین بابت کار ناکرده تشکر شود و کسی نتواند از مسئولی انتقاد کند که ممکن است یک روز کارش به او بیفتد. البته که من هم تا حدی اینگونه هستم. نان خودمان را که نمیخواهیم آجر کنیم!! حالا این عبارت “الحمدالله با تلاش مسئولین” یک جوری شده است از تکه کلامهایی که من در نوشتن دارم.
من به عنوان یک دانشجو فناوری حس کرده ام که مشکل در پایان کار و ارائه پروژه نیست دانشجویی که چیزی بلد نیست چطور می توان یک پروژه پایان تحصیلی با یه سری استانداردها که گاهی اصلا جز دروس نبوده اند را تحویل دهد..؟؟؟
یک دانشجو برای ۳-۵واحد باید حداقل ۶ماه آموزش ببیند تا بتواند پروژه موردنظر استادراهنما تهیه کند
و مورد دیگر اساتید راهنما به تبدیل به اساتید امضا و نمره شده اندکه ابتدای پروژه امضاو در پایان نمره ایی به درس می دهند و از راهنمایی و حداقل معرفی مراجع مورد نیاز داتشجو سر باز می زنند
حالا شما چه می کنید چیزی بلد نیستید پول هم دارید هرچه زودتر هم می خواهید مدرک خود را بگیرید ؟؟؟
سلام
فرمودهاید “یک دانشجو برای ۳-۵واحد باید حداقل ۶ماه آموزش ببیند تا بتواند پروژه موردنظر استادراهنما تهیه کند”. دقیقن مشکل اینجاست که این موضوع رواج پیدا کرده که دانشجو باید “آموزش” ببیند. در حالیکه دانشجو باید تحقیق کند و مطالعه کند و یاد بگیرد و مهمترین تفاوت بین دانشجو و دانشآموز در همین است. دانشجو باید تحقیق کردن را یاد بگیرد و هدف از پروژه هم همین است.
در مورد اساتید متاسفانه درست میگویید، اما بازهم این موضوع رافع مسئولیت دانشجو نیست. هر دانشجو ابتدا باید در مقابل خودش و دانش خودش مسئول باشد. ما در بهساد برای هر کارشناس تازه از دانشگاه بیرون آمده، دوره کارآموزی در نظر میگیریم. در این دوره مهمترین چیزی که کارشناس یاد میگیرد، خود “یاد گرفتن” است.
اما در مورد من پرسیدهاید. من دانشجوی خیلی درسخوانی نبودم. هم واحد افتاده، هم حذف شده و هم مشروطی داشتهام. اما هرگز تکلیف کپ نزدم و همه پروژههای خودم را خودم انجام دادم. حتی اگر تکلیف را هم انجام نمیدادم، کپ نمیزدم.
یادم هست که برای پروژه درس طرحریزی واحدهای صنعتی، با همگروههای خودم چهار شبانه روز نوبتی میخوابیدیم. من بخش عمدهای از تواناییهای دوره کاری خود را مرهون سختگیری اساتید و انجام پروژههای دوره دانشجویی هستم.
با نظرات دوستان کاملا موافقم.
اما…
منم توی دانشگاههایی تدریس می کنم. آرزو به دلم مونده که دانشجویی بعد از کلاس از مشکلات کار و درسش با من حرف بزنه و من به چالش بکشه. دانشجویانی که با من پروژه دارن در حد توانم باهاشون کار میکنم. اما هستن دانشجویانی که فقط دو بار اونهارو زیارت می کنم. زمان اخذ پروژه و زمان نمره، بعضی ها هم خوب هستن در طول پروژه از طریق ایمیل و تماس تلفنی و حضوری سوالاتشون می پرسن. اما بیشتر دوستان حتی زحمت سوال کردن هم به خودشون نمیدن. در مقابل اینکه چرا اینجوری هستین فقط یک پاسخ می شنوید: خوب چکار کنم حداقل یه مدرکی داشته باشیم بریم سربازی و ادامه ماجرا که آقای آواژ خوب بیان کردن.
موفق و موید باشید
امروز با همکاران بهسادی از خاطرات دانشجویی میگفتم. یادم هست که در اکثر ترمها بیست و هشتم اسفند و چهاردهم فروردین یا کوییز داشتیم یا امتحان میانترم! حتی یادم هست یک سال چون بلیط اتوبوس برای سیزدهم فروردین ماه پیدا نکردم و چهاردهم هم امتحان میانترم داشتم، مجبور شدم که دوازده فروردین به دانشگاه بیایم و سیزده به در را هم در خوابگاه باشم! استاد کاری نداشت که دانشجو مشکل دارد یا نه! بلیط گیرش میاید یا نه؟ او فقط یک معیار داشت و آن اینکه دانشجو بتواند به سئوال های سخت امتحان پاسخ دهد، تکالیف و پروژهها را انجام دهد و نمره لازم را برای گذراندن درس کسب کند. درست هم همان بود. اگر من مشکل دارم، به خاطر مشکل که نباید به من نمره بدهند! اگر این بود باید به گرسنگان آفریقا همه مدرک دکتری بدهند، چرا که نتوانستهاند درس خود را بخوانند. دانشجویی که درس نمی خواند باید بیفتد. دانشجویی که پروژه کپ می زند باید با صفر بیفتد. برو برگرد هم ندارد.
چند ماه پیش همین موضوع برای من اتفاق افتاد البته در یک سایت معروف خبری به اسم عصر ایران. تبلیغی در این سایت درج شد که موضوعش انجام پایان نامه و پروپوزال و مقاله و … بود. من چندین نوبت نادرستی این موضوع رو ذیل خبرهای مختلف و حتی مقاله سر دبیر سایت کامنت کردم تا شاید به دست سر دبیر و مدیران برسه اما خبری نشد. بسیار برام جالب بود(هست) کسانی که در مقاله هاشون و در روی کاغذ! قیافه ظاهرالصلاح به خود میگیرن وقتی بحث پول و درآمد میشه، آن کار دیگر رو می کنن. شاید دغدغه هزینه های سایت رو دارن و می خوان سایت سر پا باشه!!! بالاخره این هم از ویژگی های ماست حرف و عملمان در دو جهت مخالف حرکت می کنند.
چو نیک بنگری همه تزویر میکنند…