عرض شود که :

  1. هفته آینده را قرار است حسابی این طرف ، آن طرف برویم از نزدیک تا دور ؛ راستش را بخواهید کمی دلشوره دارم….
  2. جلسات هیئت مدیره نظام صنفی به طور مرتب برگزار می شود. با وجود برخی چالش ها که به نظر طبیعی می آید روند کارها از سرعت قابل قبول و البته قابل بهبودی برخوردار است. کلی کار هم محول شده به من که در میان انبوه سفرهای هفته آینده برای آن ها هم یک جورایی جا باز کرده ام.
  3. هفته پیش نزدیک بود معمار ساختمان مرا با بیل کتک بزند. یک جورایی دست و پایش را سر قرارداد بسته ایم که نمی تواند زیاده خواهی و یا زیاده روی کند. حسابی ناراحت است و بهانه می گیرد. یکی از اشکالات من هم این است که با طبقه کارگر نمی توانم به راحتی ارتباط برقرار کنم…. خلاصه اینکه از دست من شاکی بود و بیل را برداشت و …
  4. یک مناقصه ای شرکت کرده بودیم در یک جایی که اصلا هم در اراک نیست. دیروز تماس گرفتند که حتما یکی از همکاران- نه خود من – با مهر شرکت بیاید کارش داریم. چون شک کردم خودم رفتم. دیدم پاکت را قبل از جلسه بازگشایی پاکتها باز کرده بودند. بعد هم اصرار داشتند بگویند در دبیرخانه اشتباهی شده و قسم می خوردند. حسابی آتش گرفته بودم و هیچ آتش نشانی هم نبود که این آتش را خاموش کند. با این حال اعتراضی نکردم. ناراحتی من این بود که چرا دیگران را خر فرض می کنند. می خواهند دوستانشان به هر دلیل انتخاب شوند. خوب این که اشکالی ندارد!!! اما چرا به دیگران توهین می کنید؟؟ چرا به شرکت های دیگر می گویید که ما هر کاری انجام دهیم شما نمی فهمید….حسابی به این فکر افتاده ام که سر و صدا راه بیندازم. نه اینکه دارند در روز آشکار تقلب می کنند. بیشتر به خاطر اینکه چرا مردم را نفهم فرض می کنند!!!!
  5. راستی یکی از همکاران …
  6. آن داستان باجگیری و پول دادن که یادتان هست ؟ … حالا حسابی شده مایه پیگیری سایر افراد محترم در آن سازمان…. این شاید آن نکته ای باشد که بتوان لحظه ای به آن دل خوش داشت. اما خوب داستان کمی طنز آمیز هم شده. اینکه آن مدیر مربوطه به من با آن لهجه ترکی گفت : ” آواژ تویی ؟؟… ببین تو خوشگل نیستی … آما مغزت خوب کار می کند….!!!!!”
  7. در هفته گذشته رفته بودم یکی از شرکتهایی که کارفرمای ما هستند. نگهبان برخورد بسیار بدی با من داشت. وقتی به مدیران آن اعتراض کردم. یکی از مدیران بسیار محترم بسیار عذر خواهی کردند. یکی دیگر از مدیران هم به من گفت که تقصیر خودت است که ناراحت می شوی. می گفت با داشتن ۳۰۰-۴۰۰ تا کارمند، خودش در ادارات دولتی با بدترین برخوردها روبرو می شود و خم به ابرو نمی آورد…. به او گفتم که رفتار مدیران و کارکنان بخش خصوصی نباید با بخش دولتی مقایسه شود.

یک دیدگاه

  1. با عرض سلام وخسته نباشید
    امیدوارم که در راستای اعتلای فرهنگ و ارزش های کاری که انجام می دهید موفق باشید و به بالاترین و والاترین درجات در کار خود دست یابید.
    مطالب شما بسیار ارزشمند است و از آنها استفاده های فراوانی برده ام.
    لازم دیدم که از شماو آقای دکتر مختاری تشکر کنم
    سلام مرا به جناب دکتر مختاری برسانید.
    عبدالرضا حیدری
    همشهری و دوست دوران دانشگاه آقای دکتر مختاری

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *