نظر سنجی! تا چه حد با تجسس مدیران از محیط کار سایر همکاران خود موافق هستید؟

مدیران و به ویژه مدیران ارشد بیشتر زمان خود را در بیرون از شرکت به سر می‌برند و یا در داخل شرکت مشغول جلسه هستند و صحبت با تلفن. در چنین شرایطی طبیعی است که وقایع داخل محیط کار بیشتر در زمان عدم حضور فیزیکی آن‌ها رخ ‌دهد. بخش عمده‌ای از این وقایع مشتمل بر موارد کاری است که نتایج آن توسط سیستم‌های کنترل پروژه و کنترل کارکرد تا حد زیادی قابل اندازه‌گیری هستند و به نوعی خروجی‌محور محسوب می‌شوند. اما بخشی از وقایع رابطه مستقیمی با کار ندارند. مواردی مانند بحث‌های بین پرسنلی، بازدیدهای اینترنتی، کپی کردن متن برنامه‌ها و خروج آن‌ها از شرکت، بد و بیراه گفتن به مدیران شرکت و حتی رابطه پنهان و آشکار یک خانم و آقا با یکدیگر…. که برخی در چهارچوب مقررات شرکت قرار دارند و بخشی خارج از آن و بخشی‌ هم تهدید کننده منافع دیگران و شرکت محسوب می‌شوند.

شرکت‌های دولتی برای آگاهی از چنین وقایعی و کنترل آن‌ها دارای کارکردی به نام “حراست” هستند. در شرکت‌های خصوصی هم ممکن است راه‌کارهایی برای کسب اطلاعات از درون محیط کار وجود داشته‌باشد.

حتی دیده‌ام که مدیرانی در محیط کار همکاران خود دوربین نصب کرده‌اند و میکروفن کار گذاشته‌اند!

حال سئوال این‌جاست که شرکت‌ها تا چه حد مجاز هستند در محیط کار همکاران خود تفحص و تجسس کنند و از وقایع آن آگاه شوند؟ آیا شما استفاده از سیستم‌های خبرچینی و جاسوسی را درون یک شرکت صحیح می‌دانید؟ مزایای و مضرات وجود چنین سیستم‌هایی چیست؟

پیش از آن‌که خود بخواهم به این سئوال پاسخ دهم، دوست دارم نظر ارزشمند دوستان را در این زمینه کسب کنم. پس از مطالعه نظرات، دیدگاه‌های خود را در نوشته بعدی مطرح خواهم کرد.

۱۵ دیدگاه

  1. به نظر من،باید به شرکت ها هم حق داد…با توجه به هزینه ای که میکنن….
    با کار گذاشتن میکروفون،راستش مخالفم و فکر میکنم حضور یه دوربین کافی باشه…..

    روابط کارمندان،در بیرون از شرکت فکر میکنم که به ما مربوط نیست!! مگر اینکه واسه ما ضرری داشته باشه و تو ادامه ی کار عادی شرکت یا اون بخش،مشکل ایجاد کنن!!

  2. اگر به عنوان کارمند بخوام بگم، مشکلی با نصب دوربین و همچنین ردگیری سایت‌های اینترنتی بازدید شده و برنامه‌های اجرا شده ندارم ولی میکروفون چرا. ولی اگر بخوام به عنوان مدیر بگم، به نظرم مضرات این کار احتمالاً بیشتر از منافعشه. البته بستگی به شرایط هم داره.

    من قبل از نصب دوربین و غیره سعی می‌کنم فضایی شفاف به وجود بیارم طوری که غیرشفاف عمل کردن کارمندان زود تابلو بشه. یعنی تأکید زیادی می‌کنم روی ارتباط کارمندان با یکدیگر و با خودم، و این که هیچ کس هیچ خبر یا اطلاع مهم مرتبط به کار شرکت رو فقط پیش خودش نگه نداره. البته این کار در شرکت‌هایی که تازه‌تأسیس و کوچک هستند راحت‌تره، ولی در شرکت‌هایی از قبل وجود دارند خیلی سخته و شاید غیرممکن، به خصوص اگر تعداد کارمندان کمی نداشته باشند و یا کارکنان جوان نباشند.
    در مورد هر یک از مواردی هم که گفتید می‌شه مستقلاً سیاست‌هایی وضع کرد. مثلاً بازدیدهای اینترنتی غیرکاری فقط در ساعات خاصی مجاز باشند یا کلاً ممنوع باشند (البته با اعتماد به خود کارمندان و نه تجسس، ولی اگر لو رفت به صورتی محکم ولی همدلانه برخورد بشه) و این که رابطه‌ی مدیران با کارمندان اینقدر نزدیک باشه که نیازی به بدگویی «پشت سر» مدیر نباشه.

  3. در مورد میکروفن و دوربین به شدت مخالفم. اینکه آدم فکر کنه یکی هست که تمام وقت داره آدمو نگاه میکنه و به همه حرفها گوش میده احساس بدی به آدم میده. و نمیشه با تمرکز کار کرد. در مورد بد وبیراه گفتن پشت سر مدیر که کاملاً مرسوم هست…تو کلاً پشت سر حرف زدن مرسومه. اگر تو محیط کار میکروفن بگذارید بعد از ساعات کاری وقتی رفته اند خونه به صورت تلفنی، پیامکی و به هر روشی که شده پشت سر مدیر حرف میزنند.
    واژه های متداول:دیدی امروز چی گفت؟….فکر میکنه حالا کی هست. نشسته پشت میزش. ما باید جون بکنیم آفا/خانم بیاد پولها رو جمع کنه… فلان همکار با اینکه کمتر از ما کارمیکنه دو برابر حقوق میگیره..
    اونجا رو میخواهید چیکار کنید؟؟ اما در مورد سرفت سورس و سرمایه های این چنینی شرکت باید کنترل مناسب صورت بگیره. این کنترل میتونه از قبل از جذب پرسنل شروع بشه . یعنی یکی از ایتمهای جذب پرسنل جدید و ورودش به محیط کار میزان اعتمادی هست که میشه بهش داشت. این اعتماد قابل اندازه گیزی نیست و درصد خطای بالایی داره. اما تا یک حدی میشه تشخیص داد. در مورد وبگردی های غیر کاری در محیط کار هم به نظرم باید کنترل بشه. در جلسات هم همیشه این موضوع تذکر داده بشه تا پرسنل فکر نکنند رها شدند و کنترلی روی آنها نیست. ولی حقیقت اینه که هر چی کنترل کنید بازم نمیشه صددرصد مطمئن بود. چون ادمها به چیزی که ازش منع میشن گرایش پیدا میکنند. یک نکته مهمتر هم موقع خروج یک پرسنل هست. وقتی کسی داره از جمع ما میره نباید با نارضایتی و در حالت قهر بره چون این آدم ممکنه به سرش بزنه هر کاری بکنه. چند وقت پیش شنیدم تو یک شرکت نرم افزاری مدیریت شرکت حفوق یکی از پرسنلشو نداده بود. و اون پرسنل بعد از دعوا و جار و جنجال رفت. آقای مدیر هم از در صلح و صفا بر نیومد. اون پرسنل هم ظاهراً سورس را از قبل گرقته بود رفت و با کمی تغییر همون نرم افزار را تولید کرد و به یک بیستم قیمت شرکت به فرو ش گذاشت!
    پوسته جدید مبارک.

  4. اگر بخواهم صادق باشم، در مقام یک کارمند و حتی یک مدیر نمی‌توانم با این جور کنترل‌ها موافق باشم. وجهه خیلی بدی به کار می‌دهد. به نظر من روابط بین آدم‌ها حال چه آقا-خانم چه مدیر-کارمند به خود افراد مربوط است. یک شرکت باید از کارمندان کار بخواهد نه تنظیم روابط.

    به نظر من در یک شرایط ایده آل باید خروجی افراد کنترل شود نه نحوه کار آنها. مثلاً یک کار برای شخصی تعریف می‌شود و زمان مورد نیاز آن هم مثلاً ۲۰ ساعت تخمین زده می‌شود. حالا شما باید ببینی آن فرد آن کار را در طول ۲۰ ساعت با کیفیت مورد نظر انجام داده است یا نه. این طور لازم نیست در حین اون ۲۰ ساعت مدام صفحه مانیتورش و سایت‌های مورد بازدیدش رو چک کرد.

    توهین به کسی نباشد اما عدم امکان بررسی خروجی کار اشخاص به ضعف سیستم‌های تقسیم کار و عدم شناخت کافی مدیر از کار بر می‌گردد نه ضعف کارمند.

  5. من همیشه اصل را بر صداقت می‌گذارم؛ مگر این‌که طرف خلاف‌اش را ثابت کند. شخصا فکر می‌کنم تا وقتی که فعالیت‌های جانبی فرد بر بهره‌وری‌اش تأثیر منفی نگذاشته، کنترل کردن رفتار او تنها به نتایج منفی ختم می‌شود. در مورد روابط میان افراد و فرهنگ سازمانی هم استفاده از ابزارهای فیزیکی ـ مخصوصا در یک شرکت مشاوره‌ای یا فناوری ـ بسیار تخریب‌گر است و باید از مکانیزم‌های دیگری استفاده شود. شاید بهتر باشد بار کنترل این روابط برعهده‌ی مدیران میانی گذاشته شود.

  6. شخصا وجود دوربین و میکروفون رو در محیط کار، توهین میدونم. اما بستن بعضی سایتها، مثلا فیسبوک شاید بد نباشه.
    من هم معتقدم که اگه اصل بر کار خواستن از افراد در یک زمان معقول باشه. دیگه مهم نیست که روش انجام کار فرد چگونه است، اگه همه افراد کار داشته باشند و بدانند که سر موعد از آنها خروجی خواسته می‌شود، دیگه اگه یک نفر هم بخواد با حرف زدن یا هر کار دیگه‌ای تمرکز محیط رو از بین ببره، بقیه بهش اجازه نمیدن.

  7. اعتماد حرف اول و آخر را می‌زند. اگر از روز اول کسانی وارد سازمان شوند که نظم و فرهنگ سازمان را درک نکنند، اگر کسانی وارد شوند که خودانگیخته نیستند و مدام باید آنها را هل داد، اتفاقی که می‌افتد بی‌نظمی است و هرج و مرج. آن وقت است که باید برویم سراغ دوربین و مداربسته و تلویزیون و بگیر و ببیند. بعد چه می‌شود؟ سرشیرهای سازمان می‌روند. این طوری غلظت بی‌نظم‌ها هم بالا می‌رود. بعد مجبوریم قوانین را سخت‌گیرانه‌تر کنیم. آن وقت ماییم و یک مشت آدم بی‌نظم که مدام باید آنها را کنترل کنیم. پس این کارها نوشداروی پس از مرگ سهراب است. راهکارهایی است برای اداره کردن اداره‌ها. چیز‌هایی برای فراموش کردن هدف اصلی سازمان. این که ما چه کاره هستیم و قرار است چه باری را برداریم. اما اگر آن اول مراقب نبودیم و آمدند تو چه کنیم؟
    نمی‌دانم. واقعا نمی‌دانم.

  8. همانگونه که شاید می دانید با این قضیه مخالفم، چه در مقام یک کارمند و چه در مقام یک مدیر.
    احساس می کنم اینگونه روشها نه تنها باعث افزایش بی اعتمادی بین مدیر و کارکنان یک شرکت می شود بلکه حتی مشکل را حل هم نمی کند، آن را تشدید می کند.
    یعنی کارکنان به جای اینکه آنگونه اعمال را انجام ندهند، تحریک می شوند که انجام دهند اما دور از چشم، مخفیانه و یا حتی خارج از شرکت.
    اما عدم استفاده از این روشها باعث نمی شود مشکل حل بشود. اول باید فرهنگ سازی کرد و بعد از طریق اشخاص کلیدی در دفتر نظارت و کنترل را همواره حفظ نمود. به شحصا روی بچه های قدیمی شرکت خیلی حساسم و به انها تاکید می کنم که باید مراقب باشند که فضا خدای نکرده به سمتی نرود که کسی به خود اجازه دهد به حاشیه فکر کند. در مورد مایملک دفتر البته (مانند سورس کد ها و یا اسناد مالی و فروش) شدیدا نگرانم و سعی می کنیم شیوه هایی را بکار ببریم که نشود آنها را به سادگی از شرکت خارج کرد… البته همه چیز نسبی است و شاید خدا را شکر هنوز گیر آدم بد نیافتاده ایم….
    همین!

  9. مثل اکثریت دوستان از شبیه کردن فضای شرکت به رمان ۱۹۸۴ ارول بیزارم! چه فایده‌ای براش متصور هستین که نشه به طریق دیگه‌ای به دستش آورد؟ بی‌اعتمادی و جو کارگری‌ای که این کار ایجاد می‌کنه رو به هیچ شکلی نمی‌شه جبرانش کرد.

  10. این مطلب یک سوال اساسی برای من پیش می آورد،

    به عنوان یک مدیر چه چیز ممکن است ببینید تا شمارا در مشخص کردن میزان بازدهی فردی یاری رساند ؟

    یا اصولا چه چیزی در چه بازه زمانی می تواند شنیده یا دیده شود ، چقدر زمان بر است تمام ساعات افراد را رصد کردن !

    فکر می کنم از عهده تمام مدیران خارج باشد که از پس این کنترل عمیق بر بیایند ،اگر هم فرد دیگری مسئول آن باشد باز هم هزینه بر است و گویای همه چیز نیست.

    تا آنجا که می دانم این قضیه صرفا از آن جهت است که به برخی از افراد بگویند حواست به کارت باشد من تو را می بینم !

    البته مقداری هم شم جستجو گری ما ایرانی ها در آن درگیر است . بیشتر این نوع مسائل است که مدیران بر این کار وادار می کندتا اینکه مسائل مدیریتی باشد.

    بستن سایت ها یا محدودیت زمان استفاده هم می تواند مخرب باشد ، مثلا پرسش یک سوال و یک ارتباط اگر شکل نگیرد ممکن است یک متخصص را از منبع اطلاعاتی ارزشمندی محروم کند . مثلا همین یاهو مسنجر

    از نظر من چاره همان بررسی دقیق خروجی هر فرد است
    مثلا اگر برنامه نویس است میزان کارکرد هفتگی ، کد های خروجی ، چالش هایی که با آن درگیر بوده و البته کیفیت کار و…
    برای افراد در ارتباط با فروش هم کار خیلی سختی نیست.

    این دیدگاه رصد کردن شاید از اینجا رقم خورده باشد که هستند افرادی که زمان زیادی را به بطالت می گذرانند و احساس می کنند هیچکس متوجه نیست.
    برای شناخت این افراد ضمن حفظ حریم خصوصی افراد باید توجه داشت که سود حاصل از کار هر شخص با معیار های دیگری قابل سنجش است.

    از نظر من نظارت لحظه به لحظه بر کار بیشتر مربوط به دوران گذشته است(هرچند ظاهرا امروزی به نظر می رسد ! ) تا اکنون که اکثر کار ها تخصص گرا شده اند و بازده هر فردی قابل سنجش است!

    1. آرمان عجب خانی » من در مورد محدودیت های محیط کار قبلا زیاد نوشته ام. موضوع این جاست که شما خود را می بینید و یک مدیر همه را. شما نمی توانید خود را با همه مقایسه کنید. در مورد سایر مسائل در پست بعدی خواهم نوشت.

  11. مجید آواژ >> نظرقبلی مسلما نظرات شخصی من است چون عنوان مطلب نظر سنجی بود آن را نوشتم. در مورد نوع نگرش باید خدمت شما عرض کنم که مدتی به عنوان مدیر فنی در شرکتی مشغول به کار بودم ، موضوع گشت زنی در اینترنت و خصوصا چت کردن بسیار آزارم می داد ( تا جایی که هم اکنون نرم افزار چت اینترنتی بر روی سیستم خود نصب نمی کنم!)، از این رو مدیران را هم درک می کنم.
    با شما موافق نیستم ، یک مدیر باید همه را ببیند ولی همیشه همه را نمی بیند، در بسیاری از سازمان ها سلایق شخصی مدیر بر منافع سازمانی و معیار های اخلاقی ترجیح دارد مثال های بسیاری از این مورد را در کشورمان دیده ام چه خصوصی ، چه دولتی!

    البته درک می کنم زیاده روی برخی باعث این روش ها(بیشتر منظورم دوربین و میکروفن است) می گردد ، از نظر من درمان قطعی نیست ولی می تواند مسکن خوبی باشد!

    چندین پست از شما خوانده ام ، منتظر نوشته های بعدی شما هستم، موفق باشید!

  12. @آرمان عجب‌خانی

    گفتید: «بستن سایت ها یا محدودیت زمان استفاده هم می تواند مخرب باشد ، مثلا پرسش یک سوال و یک ارتباط اگر شکل نگیرد ممکن است یک متخصص را از منبع اطلاعاتی ارزشمندی محروم کند . مثلا همین یاهو مسنجر»

    محدودیت زمان استفاده لازم نیست روی یک سایت یا نرم‌افزار خاص باشه، بلکه باید روی یک محتوای خاص باشه. مثلاً چت با موضوع غیرکاری محدود بشه، نه چت با موضوع کاری. همون‌طور که در نظر قبلیم گفتم در این حالت نباید کنترل به صورت بلاک کردن باشه، بلکه باید مبتنی بر اعتماد باشه و اگر طرف در اتلاف وقت افراط کرد، تذکر جدی ولی دوستانه داده بشه.

  13. @محمد
    با شما موافقم ،همان گونه که اکثر دوستان گفتند شرکت هایی که بر مبنای اعتماد شکل می گیرند ، احساس وابستگی بیشتری بین کارمندان و مدیران ایجاد میگیرد و منجربه ارائه محصول و خدمات بهتری برای مشتریان می گردد.
    اعتماد واقعا بر خروجی شرکت ها تاثیر می گذارد!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *