قانون، محدودیت نیست (بخش اول)

در پی مطلبی که در مورد تفکیک مسائل شخصی از محیط کار نوشته بودم، این مطلب به نحوی پاسخ‌گوی برخی نظرات و نوشته‌هایی می‌باشد که به خصوص در وبلاگ ارزشمند فراسان، مطرح شده‌است. قبل از هر چیز لازم است یادآوری کنم که پرداختن به این بحث را بسیار مناسب می‌دانم و ادامه آن و به خصوص نقد نظرات و نوشته‌های من می‌تواند به رفع شبهات از یک طرف و نزدیک‌ نمودن دیدگاه‌ها به یکدیگر از طرف دیگر منجر شود.

در اول بحث ترجیح می‌دهم که از اصطلاح “محدودیت” استفاده نکرده و عنوان “قانون” و “مقررات” را به کار برم. این را قبول دارم که قانون در برخی از موارد می‌تواند کارکرد محدودکنندگی داشته باشد، اما باید بدانیم که قانون لزوما برابر با محدودیت نیست. باید بدانیم که قانون منع سرعت بیش از حد در بزرگراه‌ها و جاده‌ها، محدودیت نیست، بلکه تضمینی است برای جلوگیری از تصادف که جان ما را حفظ می‌کند. در معنای فلسفی قانون می‌توان گفت که، قانون پیکره‌ای از احکام، قواعد و مقرراتی است که حاکم بر روابط اشیاء، پدیده‌ها، نظام عالم و تسلسل رویدادهاست. همگان می‌دانیم که اداره امور در مورد اشخاص، شرکت‌ها و هر نهاد اجتماعی و سیاسی نیازمند قانون است. این قانون می‌تواند به صورت نوشته شده و یا نشده وجود داشته باشد. بنابراین فکر می‌کنم، نه تنها یکی از اصول کار گروهی پذیرش قواعد حاکم بر روابط می‌‌باشد، بلکه سر باز زدن از قانون و مقررات، نتیجه‌ای جز هرج و مرج و بی‌نظمی نخواهد داشت. تصور کنید که در یک شرکت، هر یک از افراد بخواهند مطابق سلیقه خود رفتار کنند، در یک شهر مطابق سلیقه خود رانندگی کنند، در یک کشور مطابق سلیقه خود خطاها را تعیین و مجازات مربوطه را اعمال کنند. نتیجه چه خواهد شد؟! در این‌جا ممکن است که این ایراد مطرح شود که شخص شخیص والامقام برنامه‌نویس، از بلوغ لازم و کافی برخوردار بوده و خود به خوب و بد خود آگاه است. در جواب این ایراد باید گفت که در مرحله اول، افراد از آمادگی‌ و بلوغ متفاوتی برای قرار گرفتن در یک تیم برخوردار هستند و نمی‌توان با یک گزاره کلی همه برنامه‌نویس‌ها را بالغ و یا نابالغ فرض کرد. اما این اصل را باید در نظر داشت که همه در مقابل قانون برابر هستند. وقتی که یک قانون در مورد برنامه‌نویس‌ها وضع می‌شود، نمی‌توان گفت که زید و عمر استثنا هستند، چون از بلوغ بیشتری برخوردار می‌باشند. در مرحله دوم فرض کنیم که همه از بلوغ کافی برای کار گروهی برخوردار هستند، آیا همه از یک سلیقه کاری نیز برخوردار می‌باشند؟ به یقین چنین نمی‌باشد. وجود قانون و قاعده و مقررات به ایجاد عادت‌های کاری منجر می‌شود که این عادات به تدریج در شخصیت افراد رشد و نمود یافته و شخصیت فردی و گروهی افراد یک شرکت و حتی یک جامعه را شکل می‌دهد. بنابراین اگر معتقد به وجود شخصیت برای سازمان خود هستیم، باید به توسعه و تدوین و پایبندی به مقررات سازمانی خود نیز پایبند باشیم.

بیش از این قصد ندارم اندر مزایای قانون و قانون‌گرایی بنویسم چرا که در تئوری همه ما به پایبندی به قانون اعتقاد داریم. گرچه در عمل نه تنها در شرکت‌ها و نه تنها توسط کارکنان، قانون توسط همه اعم از مدیران و کارشناسان و همه مردم نقض می‌شود و متاسفانه نقض قانون چنان در زندگی روزمره ما نهادینه شده که بخشی از خاطرات لذتبخش ما شامل این موارد (اعم از جریمه‌های رانندگی به خاطر سرعت و یا فرار از دست پلیس و انجام تقلب در دوره دانشگاه و …) می‌باشد.

در بخش دوم از این نوشته به طور خاص به این می‌پردازم که چرا در موارد مختلف که در ادامه گفته خواهد شد، به طور مشخص به مقررات نیاز داریم.

  • قانون دسترسی به اینترنت

چرا باید دسترسی به اینترنت قانون داشته باشد؟ دلایل زیادی برای این‌کار وجود دارد.

  • اعتیادآور بودن اینترنت: بارها و در نوشته‌های مختلف از اعتیاد افراد به اینترنت گفته و نوشته شده‌است. از چت و فیس‌بوک گرفته تا توئیتر و گودر و به تازگی تراوین. متاسفانه من خود دارای تجربه اعتیاد به صفر کردن گودر بوده‌ام. قرار است که در شرکت کار کنیم و یا به اعتیاد خود بپردازیم؟ شخصا با اختصاص زمان مشخص در طول روز به باز بودن اینترنت نیز مخالفم. ذهن معتاد، همواره بخشی از ذهنش معطوف این مسئله است که کی ساعت آزادی فرا می‌رسد و او می‌تواند به اعتیادش برسد. مرگ یک بار و شیون یک بار. اگر تا به‌حال فردی از اعتیاد به اینترنت به مقام علمی و فنی بالایی رسیده است لطفا به من معرفی کنید که در نوشته و اعتقادات خود تجدید نظر کنم.
  • بی‌ارزش بودن بسیاری از مطالب اینترنت: از قدیم گفته‌اند که بی‌خبری خوش خبری است. از مجموع مطالب زیادی که در اینترنت مطالعه می‌شود، درصد زیادی از آن‌ها به هیچ ارزشی در زندگی و متعاقب آن درصد بالاتری به ایجاد هیچ ارزشی در کار منجر نمی‌شود. می‌توان مطالعه این مطالب را که گاه جنبه سرگرمی و گاه کسب خبر دارند، به ساعات پایان روز موکول نمود و از قسمت ارزشمند وقت خود برای ارزش آفرینی استفاده نمود.
  • مضر بودن برخی از مطالب اینترنت: بارها تاکید نموده‌ام که نه من مسئولیت اخلاق و دین همکاران را برعهده دارم و نه صلاحیـت آن را. اما همگان (و نه من به تنهایی) اذعان دارند که برخی محتویات اینترنت برای سلامت فکری و کاری افراد مضر می‌باشد. خوش‌بختانه اینترنت کشور در این مورد توسط قانون مربوطه مدیریت می‌شود و وظایف مدیران شرکت‌ها در این زمینه تنها محدود به از کار انداختن فیـــلـ…ترشـ..ـکــ..ـن‌ها می‌باشد.
  • ایجاد عدم تمرکز: بارها در بسیاری از سازمان‌ها دیده‌ام که افراد دور یک مانیتور جمع شده‌اند و در مورد فلان موضوع اعم از لباس عروس و تخت و کمد گرفته، تا فلان هنرپیشه‌ خارجی اظهار نظر می‌کنند. موضوع مشخص است، یک نفر یک موضوعی را می‌بیند، از آن خوشش می‌آید، دیگران را صدا می‌زند و همه کار خود را رها کرده و به آن می‌پردازند. اگر تا به‌حال در شرکت شما چنین موضوعی پیش نیامده، لطفا در نظرات این نوشته مرقوم بفرمایید. اگر موضوع مربوط به ساعات استراحت باشد، مشکلی وجود ندارد. اما این موضوع با توجه به متغیر بودن ساعات استراحت افراد در شرکت‌های نرم‌افزاری مشکل‌زا می‌باشد. چت که دیگر جای خود دارد. در مورد چت سوابق زیادی در ذهنم وجود دارد. آن اوایل که در بخش دولتی به اینترنت دسترسی داشتم (یازده سال پیش)، عادت چت بخشی زیادی از سازمان را فرا گرفته بود. می‌شناسم مدیری را که به مسئول دفترش گفته بود، اگر کسی زنگ زد بگو فلانی جلسه دارد (چون داشت چت می‌کرد). به یاد می‌آورم که یکی از پروژه‌های بهساد دچار تاخیر زیادی شده بود چون‌که مسئول پروژه، ساعات زیادی را به چت اختصاص می‌داد ( و ما بعدها متوجه شدیم) کارکرد چت نه تنها هیچ تفاوتی با تلفن همراه ندارد که در موارد زیادی اعتیاد به آن و کارکردهای دوستیابی و غیر اخلاقی آن نیز مشاهده شده است.
  • پنهای باند: مشکل سرعت اینترنت اگر در هیچ جای دنیا وجود نداشته باشد، در ایران وجود دارد. اینترنت امروزه در شرکت‌های نرم‌افزاری یکی از ابزار کار برای پشتیبانی از مشتریان و نرم‌افزارهای آن‌ها می‌باشد و باید بخش مهمی از پهنای باند را به آن اختصاص داد. حال تصور کنید در حالی‌که مسئول پشتیبانی یک پروژه برای داشتن Remote Desktop مناسب دارد به زمین و زمان و کندی سرعت اینترنت بد و بیراه می‌گوید و همکار دیگری در حال دانلود فلان موسیقی و یا عکس بهمان خواننده می‌باشد و دیگری از لذت گوش‌دادن رادیو (تلویزیون که امکان ندارد خوشبختانه) بهره می‌برد. شما بگویید! خدا را خوش می‌آید؟

مواردی را که بر شمردم بر اساس تجربیات خود در یازده‌سال استفاده از اینترنت در سازمان‌های مختلف گفته شد و هیچ یک تخیل و حدس و گمان نیست. لطفا به من نگویید که برنامه‌نویسان تافته جدا بافته هستند و این وصله‌ها، به تن آن‌ها دوخته نمی‌شود. برنامه‌نویس هم آدم است و تمایلات خاص خود را دارد. به یقین افراد فرهیخته و بالنده زیادی وجود دارند که مصداق هیچ‌یک از سوء استفاده‌ها از اینترنت نمی‌باشند، اما مشخص است که برای چنین فردی که فیلتر سرخود است، وجود فیلتر نرمافزاری نیز چندان آزاردهنده نمی‌باشد.

در این‌جا بد نیست به خاطره‌ای در این مورد نیز اشاره کنم. یادم می‌آید که همان ۱۱ سال پیش که مدیر کامپیوتر یک مجموعه دولتی بودم، تقاضای زیادی برای استقرار اینترنت در محیط شرکت بود. همه ژست دانش‌محوری می‌گرفتند و تقاضای اتصال به اینترنت را برای افزایش سطح معلومات فنی خود داشتند. آن مواقع خیلی‌ها از موضوع ثبت بازدید‌هایشان در Proxy Server شرکت بی اطلاع بودند. موضوع ثبت بازدیدها به دستور مدیرعامل بود و درخواستی که برای گزارش هر ماهه استفاده از اینترنت داشت.

آن زمان ذهن پر شیطنتی داشتم، گاه در جلسات در مورد افرادی که خیلی افراط می‌کردند، به آن آقایان کت و شلوار پوشیده و با اتیکت موضوع بازدید‌هایشان را در لفافه متذکر می‌شدم و حسابی سرخ می‌شدند. خندهام می‌گرفت که چقدر راحت به اسم دانش و علم و تکنولوژی سر از چه سایت‌هایی در می‌آورند. بعد به صورت خصوصی مراجعه می‌کردند و با زبان بی زبانی می‌خواستد بدانند که تا چه حد ما از محتوای بازدید‌هایشان مطلع هستیم. سر انجام با یکی از مدیران که درخواست اینترنت خارج از شبکه داده بود و می‌‌خواست خودش جداگانه با ISP قرارداد داشته باشد، درگیر شدم و استعفا دادم.

در مجموع باور دارم که دسترسی به اینترنت در یک شرکت نرم‌افزاری باید کاملا هدفمند و هوشمند باشد و ضمن این‌که باید از مزایای دسترسی به اطلاعات به نحو مقتضی بهره برد، باید از مضرات آن نیز دوری جست.

(ادامه دارد)

۴ دیدگاه

  1. آقای آواژ عزیز
    من دغدغه‌های شما را به‌عنوان یک مدیر کاملا درک می‌کنم. با حساب و کتاب داشتن اینترنت هم موافقم؛ اما با محدودیت‌های مورد نظر شما مخالفم. چرا از زاویه‌ی دید مثبت به قضایا نگاه نکنیم؟
    ۱. گودر: آیا تنها کاربرد گودر خواندن اخبار و شعر و داستان و مینیمال است؟ نمی‌شود از گودر برای کار استفاده کرد؟‍ شخصا تعداد زیادی فید در گودرم دارم که از آن‌ها برای کارم کمک می‌گیرم.
    ۲. چت: در شرکت ما برعکس بهساد یک قاعده‌ی کلی گذاشته شده که هر کس با دیگری کار دارد از طریق جی‌تاک خبرش بکند. اتفاقا برعکس شما به نظر بنده ارتباط بین برنامه‌نویسانی که روی یک پروژه دارند کار می‌کنند با چت تسریع می‌شود و اثربخشی بالاتری پیدا می‌کند.
    ۳. قطعا بهتر از بنده در جریان هستید که یکی از مهم‌ترین کاربردهای فناوری اطلاعات در سازمان‌های امروز ابزارهای زمینه‌ساز همکاری مشترک در سازمان (Collaboration) هستند. در کشور ما که خدا رو شکر چنین ابزارهایی وجود ندارند و باید برویم سراغ ابزارهای آن‌لاین. اما با دید شما چنین ابزارهایی را باید تعطیل کرد!
    ۴. همین اواخر در بررسی که اگر اشتباه نکنم کارتنر انجام داده بود، این نتیجه حاصل شده بود که رسانه‌های اجتماعی باعث بهبود خلاقیت و قدرت تفکر کارکنان سازمان می‌شوند. ضمن این‌که به تدریج مسدودسازی شبکه‌های اجتماعی در شرکت‌های بزرگ آمریکایی هم در حال کاهش است.
    ۵. راه‌حل محدودیت نیست. راه‌حل متعهد کردن آدم‌ها است. به نظر بنده شما به جای محدودیت در اینترنت، برای افرادتان استاندارد کاری تعیین کنید. این‌که فرضا طرف تا چه زمانی باید چه کاری را تحویل بدهد. اگر کسی نتوانست در مهلت زمانی تعیین شده کارش را انجام بدهد و دلیل موجهی هم نداشت، آن وقت برخورد کنید.

    جسارت بنده را ببخشید. من قطعا تجربه‌ی کاری شما را ندارم و از شرایط کاری بهساد باخبر نیستم. ولی به هر حال به نظرم می‌شود روی پیشنهادات بنده هم فکر کرد.

  2. @علی نعمتی شهاب: از نظر ارزشمند شما بسیار سپاسگزارم. من با کاربردهای صحیحی که شما از ابزار مختلف می فرمایید موافقم ، اما موضوع این است که این ابزار مثل چاقو می مانند، هم می توان با آنها میوه پوست کند و هم می توان آدم کشت. در قرآن کریم هم وقتی در مورد تحریم شراب صحبت شده است، به این موضوع اشاره شده که ضررش از نفعش بیشتر است.
    گودر و چت و شبکه های اجتماعی همه از کاربردهای خوبی برخوردار هستند. اگر نبودند که این همه گسترش پیدا نمی کرد. اما در شرکت های ایرانی فرهنگ استفاده از آنها دارای مشکلاتی است. چرا راه دور برویم، یک روز در همین گودر خودمان ببینید که در ساعات کاری چه تعداد مطلب شیر می شود. در خارج از آن ساعات چقدر. چه تعداد از این مطالب منجر به ایجاد ارزش افزوده می شود و چقدر نه.
    ضمن اینکه تمام موارد مفید گودر و وبلاگها و … را می شود در ساعاتی غیر از ساعات رسمی کار نیز مطالعه کرد. من با چت داخلی موافقم، مدتی نیز در بهساد از آن استفاده می کردیم. اما از نرم افزار Net Meeting و ابزار چت داخلی هم می شود استفاده کرد. راه حل های بسیاری دارد. از طرف دیگر اینکه بحث تعهد را مطرح می فرمایید، کاملا درست است. من مخالف فرهنگ سازی و کار بر روی سایر ابعاد فرهنگی سازمان نیستم. و امیدوارم که فرآیند خودکنترلی به نحوی باشد که ما نیازمند هیچ قانونی نباشیم. من نمی دانم که استفاده از اینترنت در شرکت شما به چه نحو است، اما کافی است که یک نرم افزار مانند Web Monitor نصب شود تا طبقه بندی سایتهای استفاده شده در اینترنت مشخص شود. من تجربه این موضوع را در دو سازمان دارم و سازمانهای بسیاری را هم دیده ام که اینترنت بیشتر اسباب بازی بوده است. برای همین معتقد هستم که در ایران گاهی فرهنگ سازی با اعمال قانون تسریع پیدا می کند. مثلا همین قضیه بستن کمربند ایمنی در ماشین ها. در مورد اینترنت هم من بارها و بارها صحبت کرده ام. اما نتیجه بخش نبود. حتی اعتراف می کنم که گاه در مورد خودم هم نتیجه بخش نبوده. روزهایی بود که زمان زیادی را پای سایتهای خبری و گودر صرف کرده ام. چون به فرض حوصله و دل و دماغ کار دیگری را نداشته ام. تا اینکه فیلترینگ را نهادینه کردیم. حالا (از نظر من قانون مربوط به همه است و من نیز استثنا نیستم) در چنین شرایط عصبی یک ربع که بی کار بمانم اتوماتیک مشغول به کارهایم می شوم.
    نکته دیگری که باید اشاره کنم این است که نمی توان عامل تاخیر در پروژه را منحصرا به اینترنت بازی مرتبط دانست. ده ها دلیل دیگر برای آن وجود دارد. بنابراین اگر کسی نتوانست کار تحویل دهد، لزوما با برخورد موضوع درست نمی شود. به هر حال بازهم از نظر ارزشمند شما تشکر می کنم.

  3. سلام
    نوشته خیلی خوبی بود. من هم با شما در این زمینه که قانون الزاما محدودیت نیست موافقم، اما در مورد شیوه اعمال قانون با شما اختلاف سلیقه دارم (شاید به دلیل مشخصات و تفاوت های دو شرکت از یک عقیده یکسان، به دو شیوه اجرای متفاوت رسیده ایم)
    این اختلاف چنین شکل می گیرد:
    قانون محترم است و همه باید آن را اجرا کنند،قبول، اما برای اجرای آن قانون الزاما نباید آن را از طریق محدودیت اجرا کرد.
    مثال چاقویی که زدید کاملا درست است، آیا به صرف داشتن مضرات چاقو، باید استفاده آن را ممنوع کرد؟
    راه حل چیست؟
    ایده پلیس و قاضی در جوامع بشری به نظرم ایده خوبی برای بهره گیری در شرکتها هم هست. در جوامع هم پیش فرض در مورد گناهکار بودن افراد نیست، همه بی گناهند و همه آزاد، پلیس همه جزییات رفتار و حرکات افراد جامعه را کنترل نمی کند اما اگر رفتار مشکوکی دید می تواند در مورد آن تحقیق کند و اگر نادرستی رفتار ثابت شد، مراجع قضایی چنان برخوردی می کنند که کمتر کسی جرئت تکرار آن را داشته باشد.
    در جایی می خواندم در زمینه firewall (دیواره آتش) های جدید هم از همین ایده در حال استفاده هستند. متوجه شدند که کنترل همه بسته های اطلاعاتی عملا سرعت و کارایی سیستم را پایین می آورد (آنچیزی که ما امروزه با آن درگیریم)،بنابراین به جای چک کردن همه اطلاعاتی که مبادله می شود، یک مکانیسم هوشمند مانند پلیس، قرارداده اند که تنها یک نظارت کلی روی روند تبادل اطلاعات دارد، اگر مساله غیر عادی مشاهده کرد، انگاه مکانیسم های کنترلی و محدود کننده را فعال می سازد.
    خلاصه این که، قوانین لازمه کار درست است و من مانند شما به آن پایبندم، اما در زمان اجرا، کسی را محدود و یا مجبور نمی کنم و فقط همه را از عواقب گذر از قانون آگاه می کنم، آنگاه اگر کسی با علم به این برخورد ها، از خط قرمز ها عبور کرد، باید منتظر عواقبش هم باشد، در حالی که سایرینی که به قانون احترام می گذارند، آزادانه به فعالیت مشغولند.
    تاکید می کنم، این سلیقه من است و الزاما روش درستی نیست.
    منتظر نوشته های بعد این سلسله مطالب هستم.
    همین!

  4. بنده با نوشته آقای علی واحد صددر صد موافق هستم
    خود بنده شخصا معتقدم اینترنت اعتیاد آور است و گاهی منجر به اتلاف وقت مفید می شود مسلما برنامه نویسان افراد معصومی نیستند که در اینترنت فقط دنبال مطالب علمی باشند اما همزممان نباید با دید منفی فقط به مسایل نگاه کنیم چون نگاه منفی همیشه با ذات انسانی متفاوت است و منجر به تضاد و برخورد منافع می شود به نظر من همان راهکار آقای واحد و یا همان استراتزی پلیس و دادگاه بسیار کارا است .

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *