هفته‌ای که گذشت، هفته‌ای که در پیش است

عرض شود که: بر خلاف این‌که اوضاع و احوال کشور کماکان دارای التهاب است، اما به نظر می‌رسد که هنوز خیلی‌ها تصمیم‌ گرفته‌اند که کار کنند. مثلا هفته پیش که دو جلسه بازاریابی داشتیم که به دعوت مشتریان هم بود و یا اینکه یکی از مشتریان شدید فشار آورده بود برای ارائه یک گزارش که…

تب و تاب سیاسی

عرض شود که : این روزها تب و تاب بعد از انتخابات همه جا را فرا گرفته است، بدون این‌که بخواهم اظهار نظر سیاسی کنم، به نظر می‌رسد که این فضای ملتهب تاثیرات زیادی بر فضای کسب و کار داشته است. به جز یک شرکت خصوصی که در حال انجام مذاکرات بازاریابی با آنها هستیم،…

تاخیر نوشته ها

«این نوشته را روز جمعه نوشته بودم و به دلیل مشکل اینترنت موفق به انتشار آن نشده بودم» عرض شود که: هفته بسیار شدیدی را پشت‌سر گذاشتیم و فی‌الواقع هم شدید بود و هم پر دردسر. این هفته گرچه مطلب خوبی در مورد عمو حسن (پیرمرد واکسی) برای میان هفته نوشت آماده کرده بودم، اما…

برخی از مشتریان ما

  نمی‌دانم چرا از اینکه بسیاری از شرکت‌ها، در بخش معرفی مشتریان می‌نویسند “فهرست برخی از مشتریان ما” احساس خوبی پیدا نمی‌کنم. از شرکت‌های خیلی بزرگ، تا شرکت‌های خیلی کوچک هم از این اصطلاح استفاده می‌کنند. شاید به این دلیل باشد که بسیاری از آن‌ها دروغ می‌گویند، یعنی نام “تمام” مشتریان را می‌نویسند و می‌گویند…

کار و انتخابات

عرض شود که : این روزها با هر کجا که تماس می‌گیریم برای کار، می‌گویند بعد از انتخابات بیایید. یعنی معلوم نیست در این ادارات دولتی چه خبر است که همه چیز به بعد از انتخابات موکول می‌شود. یکی از آن‌ها خیلی صادقانه گفت ببین این مدیر ما چندان امید ندارد که بعد از انتخابات…

بی سوادی دولتی در فناوری اطلاعات

عرض شود که : دوست جدید اینترنتی من آقای کاوه یزدی‌نژاد از بی‌سوادی برخی مدیران دولتی نوشته، داغ دلمان تازه شد. من هم به واسطه کارم زیاد از این مباحث دیده‌ام که قبلا یک بار در مورد آن نوشته بودم. بد نیست از تجربیات همین یک ماه اخیر بنویسم: به یکی از سازمان‌های اراکی پیشنهاد…

به بهانه یک مرثیه

عرض شود که : در این سایت خبری استان مرکزی، مرثیه‌ای برای فناوری اطلاعات استان نوشته‌اند. به باور من که با تلاش همه مسئولین دولتی و نهادهای صنفی و بخش عمده‌ای از شرکت‌های بخش‌خصوصی، فناوری اطلاعات در استان مرکزی سالیان است که مرده است. با این حال برای آن‌ها هم بخشی از نظراتم را منتشر…

جلسه و یا بازار مکاره؟!

عرض شود که: این سازمان‌ها که می‌رویم برای اجرای پروژه، هر کدام حکایت جالبی دارند. از جمله اینکه چند وقت پیش در جلسه بودم دیدم که انتهای میز کنفرانس تعدادی از خانم‌ها نشسته‌اند در حال پچ پچ هستند. اصولا نسبت به موضوع جلسه در جلسه حساسیت دارم، اما از آنجا که من پیمانکار بودم، فقط…

بازهم سفر

امروز از مسافرت چابهار باز می گردم. خسته ام و این خستگی بیشتر به دلیل دور بودن طولانی ام از بهساد است. احساس می کنم نبودنم در بهساد می تواند مشکل آفرین باشد و این نشان دهنده آن است که ما فرآیندهای مدیریتی و حرفه ای و کسب و کار بهتری را باید تدوین کنیم….

کرمان، نمایشگاه و توسعه

همانطور که در نوشته قبلی گفته بودم، کرمان نمایشگاه بودیم. متاسفانه هنوز هم نمی توانم عکس ها را منتشر کنم. چون فعلا به صورت مسافر ترانزیت در اصفهان هستم و به صورت کاملا اتفاقی یک کافی نت پیدا کرده ام و مشغول نوشتن و بازدید از ایمیل ها هستم. شهر کرمان شهری کاملا معمولی است….