این نرم‌افزارهای ارزان

در یک ماراتن نفس‌گیر، تغییرات سخت‌افزاری و نرم‌افزاری در بهساد به پایان خود نزدیک می‌شود و تغییرات متدولوژی انجام کار پس از آن شروع می‌شود که به یقین به مراتب سخت‌تر از تغییرات سخت‌افزاری و نرم‌افزاری خواهد بود. رسما در بخش فنی شرکت مستقر شده‌ام و به نوعی همکاران مجبور به تحمل من بوده و البته تا مدت زیادی خواهند بود. بعد از مدت‌ها فاصله از تکنولوژی، نزدیک شدن دوباره به آن با مشکلاتی برای من همراه بوده که شدیدا نیاز به مطالعه را برای من الزامی کرده‌است. نرم‌افزارهای پایه (مانند سیستم‌عامل، ابزار توسعه و ابزار مدیریت شبکه) به شدت تخصصی شده‌اند. یک روز راه‌مان را گرفتیم رفتیم بازار رضا و کلی از این نرم‌افزارها را که در واقعیت قیمت آن‌ها چند ده میلیون تومان می‌باشد، خریدیم به پنجاه هزار تومان! بخش دیگر را هم که نسخه‌های رایگان بودند، مثل Esxi 4.1 دانلود کردیم (البته شرکت‌های نرم‌افزاری خارجی اکثرا لطفشان! شامل حال ما شده و این نرم‌افزارها را تحریم کرده‌اند و روش دانلود را هم شما می‌دانید و هم ما و نیازی به توضیح نیست). تا این‌جای قضیه به نظر می‌رسد که صرفه‌جویی خوبی صورت گرفته است و ما هم به آخرین و پیشرفته‌ترین نرم‌افزارهای روز دنیا مجهز شده‌ایم. اما این تمام ماجرا نیست. نصب این آخرین نسخه‌های پیشرفته چندان هم بی‌هزینه نیست. اگر بخواهیم در مورد هزینه‌های ارتقا نرم‌افزاری صحبت کنیم باید موارد زیر را بر شمرد:

  • ارتقا سخت‌افزاری: اولین هزینه، نیاز به سخت‌افزاری بیش از پیش‌بینی اولیه ما است. TMG 2010 به همراه GFI رسما ۶ GB حافظه مصرف می‌کنند و کلی پردازنده. در سیستم قدیم Exchange 2003 که روی Domain Controller نصب بود با ۵۱۲ MB حافظه و یک پردازنده Pentium III 1 GHz خم به ابرو نمی آوردند اما حالا Exchange 2010 به تنهایی ۴ GB حافظه می‌خواهد و به کمتر از آن هم راضی نمی‌شود. ضمن این‌که برخی از سخت‌افزارهای قدیمی هم مثل مودم‌ها مشکل Driver پیدا کرده‌اند و یا باید با مدل‌های جدید ارتقا پیدا کنند و یا اینکه باید یک دستگاه جدا با سیستم عامل قدیمی‌تر برای آن‌ها در نظر گرفت.
  • مطالعه و یادگیری: از هزینه‌ سخت‌افزار که بگذریم، موضوع تخصصی شدن هر یک از این نرم‌افزارها مطرح است که یا باید برای هر یک از آن‌ها به یکی از دوستان مراجعه کرد که البته بسیاری از آن‌ها هم هنوز خود را به هنگام نکرده‌اند و مشفقانه می‌پرسند، مگر با نرم‌افزارهای قبلی مشکلی داری؟! و یا اینکه برای هر یک زمان زیادی را برای مطالعه در نظر گرفت و سلول‌های خاکستری را سیاه کرد. یعنی کاری که ما کردیم. اختصاص این زمان خود یک هزینه محسوب می‌شود که باید آن را به شمار آورد.
  • سعی و خطا: اگر جایی خواندید که می‌توان یک سخت‌افزار Virtual را به Physical تبدیل کرد و پس از آن نیز هیچ مشکلی نخواهید داشت، مطمئن باشید که نویسنده یا نا‌آگاه بوده و یا خالی‌بند! چندین روز صرف این‌کار کردیم و نهایتا نتیجه نگرفتیم. همانطور که برای تبدیل AD از Windows Server 2003 به Windows Server 2008 زمان زیادی صرف شد و نتیجه دلخواه حاصل نشد. اصولا Active Directory Migration برای سازمان‌هایی با هزاران کاربر می‌باشد و نه ما! نتیجه اینکه کلی زمان تبدیل دانش کتابی (اینترنتی) به دانش عملیاتی (همان سعی و خطا) شد که باید در نظر گرفت.
  • حوادث غیر مترقبه: در این جور مواقع قوانین مورفی همیشه کار می‌کند و نباید آن‌ را فراموش کرد. از جمله قوانین مورفی برای امور کامپیوتری این است که نسخه پشتیبانی (Backup) همیشه درست کار می‌کند، جز زمانی که نیاز به بازگرداندن آن (Restore) دارید. خوشبختانه تا این‌جای کار به این مشکل برنخوردیم. اما نباید زیاد خوشبین بود، بعید نیست پس فردا یکی از همکاران فریاد کند که فلان فایل من که دو هفته برای آن وقت گذاشته بودم کجاست؟ اعتراض به اینکه چرا فایل در محل لازم ذخیره نشده و یا سایر موارد هیچ وقت باعث رفع موضوع نمی‌شود، واقعیت این است که بخشی از اطلاعات خواه ناخواه در فرآیند انتقال از بین می‌رود.
  • نارضایتی دیگران: مشتری کاری ندارد که وضعیت Server های شما چگونه است و در واقع او سَرور اصلی به شمار می‌آید و شما هم علیرغم این‌که برنامه‌ریزی کرده بودید که کار تا عصر جمعه به اتمام برسد هنوز در صبح دوشنبه بخشی از سیستم‌های غیر عملیاتی دارید. نارضایتی مشتری و البته همکارانی که خدمات‌رسانی شبکه به آن‌ها دچار اختلال است، یک هزینه بزرگ محسوب می‌شود. انصافا خیلی سخت است زمانی که از یک طرف یک نرم‌افزار ساده مانند SQL Server لج کرده و به در و دیوار لگد می‌زند، همکاران از طرف دیگر بپرسند چی شد؟! و مشتری هم کارش به تعویق بیفتد.
  • توقف کار: هر شرکت مانند یک موتور روشن می‌ماند که هر لحظه برای کارکردن سوخت مصرف می‌کند. وقتی که این موتور روشن حرکت ایجاد ننماید، سوخت بی‌جا مصرف می‌شود. اما ما چه بخواهیم و چه نخواهیم باید بابت مصرف سوخت هزینه آن را بپردازیم و اگر حرکتی در کار نباشد علاوه بر وجود نارضایتی که در بند پیش توضیح دادم، هزینه‌های توقف را هم به همراه دارد.

حالا با این تفاسیر به تفصیل، درست مثل این می‌ماند که یک بنز آخرین مدل را به رایگان به ما بدهند و ما هم از هزینه‌های نگهداری و تعمیرات و تصادف این آقای بنز غافل باشیم. واقعیت این است که بنز سواری گران است و این گران بودن جدای از ارزش اسمی خود ِ ماشین است. با توجه به این دیدگاه آیا می‌توان گفت که ارتقا نرم‌افزاری در یک سازمان ایرانی که هزینه‌ای بابت نر‌م‌افزارهای کاربردی خود نمی‌پردازد واقعا ارزان است؟ شاید اگر پولی در خور برای زیرساخت‌های نرم‌افزاری خود پرداخت می‌کردیم، با برنامه‌ریزی بهتری به این ارتقا می‌پرداختیم. به یقین یک Mail Server ساده متن‌باز، پاسخ‌گوی نیازهای Email داخلی ما هست. اصلا همان Exchange 2003 داشت کارش را انجام می‌داد. همان‌طور که برای اشتراک اینترنت در سازمان هم راه‌کارهای ساده‌تری وجود دارد و هم‌چنین راه‌کارهایی ساده برای سایر نیازها. آیا غیر از این‌است که علاوه بر استفاده از امکاناتی که خواه‌ناخواه این نرم‌افزارها برای ما به همراه دارند، علاقه به کشف آخرین دستاورد‌های تکنولوژی، یک محرک اصلی برای ارتقای نرم‌افزاری به ظاهر ارزان قیمت در سازمان‌های ما است؟

حال با همه مسائلی که مطرح شد یک سئوال برای همه ما وجود دارد که اگر روزی کلید یک بنز آخرین مدل را به ما دادند، ما باید لذت بنز سواری و بهره‌گیری از امکانات آن (و احیانا فخر فروشی) را به هزینه‌های نگهداری، تصادف و …  آن ترجیح دهیم و یا اینکه سرمان را بیندازیم پایین و آنچه واقعا کار راه‌انداز و سریع و ساده‌است را ترجیح دهیم؟ من خود هنوز پاسخ به این سئوال را نمی‌دانم!

۳ دیدگاه

  1. سلام دوست عزیز
    من سال اولی که از ایران اومدم بیرون شروع کردم به خوندن IT همون مهندسی نرم افزار و سخت افزار خودمون. اما بعد از مدتی حس کردم این چیزی نیست که منو راضی کنه یعنی سروکله زدن با انواع و اقسام برنامه‌های جدید و درست کردنشون. برای همین رشتمو عوض کردم به IS یا همون اینفورمشن سیستم. این تغییر رشته یه درس بزرگ برام داشت و اونم این بود که از یه خوره کامپیوتر شدن شروع کردم به یه تجزیه و تحلیل کن سیستمها و پیاده کردنشون تبدیل شدن. توی رشته قبلی من علاقه داشتم که از جدیدترین سیستمها استفاده کنم و تا جایی که توانایی سیستم اجازه می‌ده برنامه‌های جانبی جذاب روی سیستم نصب کنم( منظورم اینکه اگر فقط یه برنامه لازم بود که دو رو با دو جمع کنه احتمالا ماشین حساب می‌نوشتم) اینجا یاد گرفتم که هزینه ها رو تجزیه کنم و سراغ چیزی که ضرر می‌رسونه نرم. منظورم از ضرر فقط ضرر مالی نیست که اون شاید قسمت خوب قضیه باشه قسمت بدش ضرر حیثیتی هست . در هر صورت باید بگم نه داشتن مجانی سوئیچ بنز دلیل این نمی‌شه که سوارش بشیم. البته نباید هم فراموش کنیم که سفارش بشیم. شرکتهای ای تی اینجا از لابراتور برای اینکار استفاده می‌کنند. یعنی به جای اینکه یکضرب برای خرید یا کار مشتری سوار بنز بشن اول برای دست گرمی و یاد گرفتن سوار بنز می‌شن و بعد که خوب چم و خم کار دستشون اومد می‌رن خرید یا جلوی مشتری. و البته اگر تمام کار مشتری با یک برنامه نویسی اکسل و ماژولهاش حل می‌شه نیازی به اکسس نیست ( البته اینو منهای اینده نگری می‌گم یعنی ممکنه آینده نگری نشون بده دیگه اکسس مشکلشون رو حل می کنه می‌شه رفت سراغ اکسس). این چند حسن داره. اول هزینه سازمان خریدار رو میاره پایین و اونها تشویق می‌شن که برای جاهای دیگه برن سراغ تکنولوژی. دوم چون لازم نیست با سیستمهای پیشرفته و پیچیده سروکله بزنند از تکنولوژی دلزده نمی‌شن و در اخر همین راحتی باعث صرفه جویی در هزینه‌های شرکت پیاده کننده می‌شه.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *