|

این‌روزها، بهساد

چون خیلی وقت است که از بهساد ننوشته‌ام، ترجیح می‌دهم به سیاق گذشته کمی گزارش هفتگی و به سیاق اینروزها کمی تحلیلیتر بنویسم، بنابراین عرض شود که:

  • بدون اغراق، به اندازه یک کوه کار و مشکلات و مسائل داریم که باید به آن‌ها پرداخته شود. مسائلی مانند حسابرسی سازمان تامین اجتماعی و مسائل مرتبط با آن، تهیه اظهارنامه مالیاتی، مشکلات مستاجر و سایر همسایه‌ها با یکدیگر (که بهساد باید آن‌ها را حل کند)، بدهی ماده صد شهرداری و تفکیک سندهای ساختمان و درگیری با شریک ساختمانی، مطالبات بسیار و درد فراگیر نقدینگی اندک، مسائل و چالش‌های منابع انسانی به خصوص مشکل همیشگی رفتن منشی و مسئول دفتر شرکت و به جرات ده‌ها مشکل ریز و درشت که کمتر ارتباطی با انجام پروژه‌ها و توسعه و تحلیل سیستم‌ها دارند. از این وضعیت خوشم می‌آید! چون نهایتا تصمیم می‌گیری که نگران هیچ چیزی نباشی و آرام آرام با کمک همکاران و دوستانی خوب و با اتخاذ سیاست‌هایی کاملا متفاوت (از برخورد آرام روشنفکرانه گرفته، تا فریاد و واخواهی به شیوه برخی گردن‌کشان محترم!) به حل مسائل بپردازی. به قول دوست بسیار خوبم آقای هاکوپیانس که همیشه می‌گوید “درست می‌شه!” (با صدای مردانه و لهجه ارمنی بخوانید)، باید با اطمینان و آرامش حرکت کرد و اجازه ندهیم که مشکلات له‌کننده اطراف، اجازه داشته باشند تا ما را مدیریت کنند، این حق مسلم ماست که مشکلات را مدیریت کنیم.

    به هر ترتیب خوب که نگاه شود، این موضوع قابل نتیجه‌گیری است که ریشه بسیاری از مشکلات امروز ما، نتیجه تصمیم‌گیری‌ها و سیاست‌های اشتباه ما در گذشته‌است و خود کرده را فقط تدبیر آن‌ است که در آینده با نظم و انضباط، شفافیت و هوشیواری بیشتری به اداره امور بپردازیم و از طرف دیگر …

  • از طرف دیگر تصمیم‌گرفته‌ایم کمی سیستماتیک‌تر به انجام فعالیت‌ها بپردازیم. مثلا اگر قرارداد پشتیبانی یک مشتری به اتمام رسیده‌است، واقعا خدمات خود را (پس از اخطارهای رسمی) متوقف کنیم. اعتراف می‌کنم که روش گذشته ما در تعامل با مشتریان اشتباه بوده است. شرایطی را در نظر بگیرید که قرارداد پشتیبانی مشتری به اتمام رسیده است و یک ماه پس از اتمام قرارداد، مشتری درخواست خدمات پشتیبانی می‌نماید و ماهم بر اساس اصل “رضایت مشتری” و تعاملات و دوستی که با وی داریم خدمات مورد نیاز او را ارائه می‌دهیم و بعد از آن هم پس از واگذاری زور خود (در مدل نیروهای پنج‌گانه پورتر به آن می‌گویند قدرت چانهزنی پیمانکار)، باید التماس (قدرت چانه‌زنی کارفرما) کنیم. این روشِ رودربایستی و پسرخاله شدن با مشتری دولتی (رجوع کنید به نوشته علی واحد در مورد مشتریان دولتی)، نهایتا به بحران نقدینگی مواجه می‌شود که از سال ۱۳۸۵ کم و بیش گریبانگیر بهساد بوده است و به قول دوستی کارمان می‌شود التماس دو جانبه، التماس بدهکاران برای پرداخت مطالبات و التماس طلبکاران برای صبر در دریافت بدهی و به قولی کار کردنِ …
  • با اضافه شدن توان اجرایی عضو جدید هیات مدیره خوشبختانه روند حل مشکلات سرعت بیشتری گرفته است و البته نکته‌ای که نباید از آن غافل شد تغییراتی است که در فرآیندهای مالی و اداری شرکت توسط ایشان ایجاد می‌شود. نکته جالب قضیه این‌جاست که من به شکل اساسی با این تغییرات کاملا موافق هستم و آن را ضامن رشد شرکت می‌دانم با این‌حال یکی از افرادی که در مقابل تغییرات، مقاومت از خود نشان می‌دهد نیز من هستم! خوشبختانه این موضوع باعث اختلاف نشده است و کارها رو به پیشرفت است. واقعیت این است که نحوه اداره امور به شیوه دکتر و من، ضمن داشتن کاستی‌های خاص خود از رویکردی کارآفرینانه برخوردار است. اتخاذ چنین رویکردی از طرف شرکتی که به عنوان کارآفرین نمونه استان شناخته شده است، طبیعی می‌باشد. در این دیدگاه سطح رسمیت فرآیندها پایین است و شخص‌محوری بیشتری مشاهده می‌شود، انجام کار و (با توجه به مهندس بودن ما) امور فنی، بیشترین اصالت را دارد و بروکراسی اداری و هر آن‌چه که فاصله آن با تولید نرم‌افزار زیاد است، در حداقل خود قرار می‌گیرد. حالا مطابق با این نگرش اگر یک نفر بخواهد در بهساد کار فنی انجام دهد، پس از انجام مذاکرات عمدتا فنی اولیه، با کمترین مسائل اداری و حتی بدون عقد یک قرارداد رسمی و توافق بر اینکه روی مسئله حقوق دعوایمان نمی‌شود کار شروع می‌شود و عمده توجه بر مسائل فنی خواهد بود. در این حالت اگر لازم باشد قراردادی نیز منعقد شود، این قرارداد یک توافقنامه بر اساس منویات دو طرف بوده و می‌تواند با قانون هم متفاوت باشد (چون شرایط را من بهتر از قانون درک می‌کنم).‌ در مقابل ایشان یک مدیر ارشد با سابقه در یک سازمان با بروکراسی بالا بوده‌اند که تحصیلات حسابداری ایشان نیز باعث می‌شود که به چیزی کمتر از یک نظام مالی و اداری کاملا منسجم و منظم و مستند راضی نشوند. مطابق با این نگرش اگر یک نفر بخواهد در بهساد کار فنی انجام دهد، پس از انجام مذاکرات مختلف بر روی حقوق و هر مسئله دیگر (از جمله مسائل فنی)، توافق کتبی صورت گرفته و قرارداد قانونی مطابق با مفاد قانون تنظیم شده (چون رعایت قانون ما را از دردسرهای آینده مصون خواهد داشت) و پس از طی فرآیند اداری، کار شروع خواهد شد. من فکر می‌کنم که وجود هر دو دیدگاه و اصل احترام و پذیرش نظرات دیگران باعث رشد شرکت خواهد شد. به یقین هر یک از این دو روش از نقاط مثبت غیر مغایر با یکدیگر برخوردار است که با ترکیب آن‌ها، منافع زیادی عاید بهساد خواهد شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *