۵ سالگی روزنوشت‌های بهساد

 

۵ سال پیش در همین روزها بود (‌دوم اسفند ماه) که روزنوشتنویسی رسمی در بهساد شروع شد،‌قبلا هم یک وبلاگ گروهی ناشناس داشتیم که متاسفانه هم کلمه عبور آن را فراموش کردهام و هم قابل خواندن نیست. حالا خیلی عمیق خوشحالم بدون اینکه برنامهریزی خاصی صورت گرفتهباشد، ‌همکارانم در همان روز شروع رسمی در روزنوشتها، نوشتن را شروع میکنند. خوشحالم از اینکه تا حد بسیار زیادی بر تعهدم مبنی بر هر هفته نوشتن پایبند بودهام و متاسفم از اینکه نتوانستم هفتهای دو روز بنویسم. خوشحالم از اینکه دانستهها و تجربههای اندکم را برای دیگران به اشتراک گذاشتم و متاسفم از اینکه گاه به حکم مصلحت و غم نان دچار خودسانسوری شدم و حالا روزنوشتها برای من جزئی از زندگی شده که بسان همان زندگی عادی، دغدغهها،‌ خوشحالیها و ناکامیهای خاص خود را به همراه دارد.

در این ۵ سال تمام تلاشم بر این بود که علاوه بر ایجاد یک حافظه سازمانی برای بهساد،‌ ارتباط بیشتری با محیط اطراف بر قرار کرده و به تبادل تجربیات و دانستهها با دیگران بپردازیم. در راستای این روزنوشتنویسی ، دوستان خوبی یافتهام که بدون شک جز این طریق راهی برای آشنایی با آنها وجود نداشت و آموختههایی داشتم که کمتر راهی اینچنین برای آنها تصور میشد.

فعلا به جز هویت سازمانی و جمعی بخشیدن به محتوای روزنوشتها، تصمیمی ‌برای تغییر سیاق آن ندارم و روش سالهای گذشته را ادامه خواهیم داد،‌ مگر اینکه دوستان محبت کرده و با انتقادهای خود،‌ ما را در چگونه نوشتن و چگونه ننوشتن یاری کنند. چنانکه بر خود واجب میدانم که سپاس بیکران خود را تقدیم همه دوستان و افرادی کنم که با مطالعه و گفتمان در روزنوشتها،‌ بهتر شدن و جهتگیری محتوی آن را سبب شدند.

۵ دیدگاه

  1. آقا به شدت تبریک می گم. هم از بابت بنر بالای سایت و هم از بابت ۵ سالگی. ۵سال برای بلاگ نویسی و بخصوص بلاگ شرکتی داشتن زمان کمی نیست. امیدوارم که این روند تداوم داشته باشه و فعالیت گروهی در بلاگ بهساد بیشتر بشه.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *