سر کچل و عرقچین، نمایشگاه IT در استان مرکزی

امروز با مسعود محمدی و یکی از دوستانش رفتیم نمایشگاه برق، الکترونیک، مخابرات و کامپیوتر استان مرکزی که اصولا باید یک نمایشگاه Hi-tech محسوب شود..

آنچه که به روشنی در این نمایشگاه مشاهده می‌شود زوال روز افزون فناوری اطلاعات در استان مرکزی است. گناه کبیره‌ای که سازمان نظام صنفی‌ رایانه‌ای استان مرکزی با همکاری برخی از سیاست‌گزاران امر فناوری اطلاعات، نقش عمده‌ای در تشدید و گسترش آن داشته‌اند. تمام مدت بازدید از نمایشگاه به تدریج غمی عمیق وجودم را فرا گرفت که چگونه بی‌رونقی فنی، علمی و اقتصادی بازار فناوری اطلاعات استان (و احتمالا کشور) را در بر گرفته است و غرق در این تفکر دردمندانه شدم که بی‌راهه‌ای که وضعیت نابهنجار آن را می‌شد در یک نگاه در نمایشگاه احساس نمود. به کدام مرداب ختم خواهد شد؟ چه باید کرد؟

سعی کردم به اندازه کافی عکس بگیرم تا کمتر بخواهم چیزی بنویسم. این هم از نمایشگاه توانمندیهای برق، الکترونیک و کامپیوتر


بعله! بساط CD و DVD فروشی به راه بود که البته همان کار فرهنگی! است که همواره بر آن تاکید می‌کنیم که در جهت افزایش بلوغ IT در خانواده‌ها و سازمان‌ها باید صورت بگیرد.


فروش کیف و بلندگو و البته Laptop


غرفه سازمان نظام صنفی رایانه‌ای استان مرکزی، حضوری متناسب با تاثیرگذاری همواره آن در فناوری اطلاعات استان مرکزی


من نمی‌دانم که سازمان چه زمانی دست از نوشتن ‌نامه‌‌های پر از خط و نشان و مملو از اشتباهات انشایی و گاه املایی و استناد به بخشنامه و … برخواهد برداشت؟


یکی از موضوعات نمایشگاه، برق بود. و چه نمادی بهتر از این برای صنعت برق


استقبال گسترده مردم از نمایشگاه

 


در آخر بازدید هم رفتیم پیش مهدی شهری که نمایندگی رایورز را در استان مرکزی دارد و غرفه گرفتهبود. کلی گفتیم و از دیدن دوباره او خوشحال شدم.

از راست به چپ ( من، مهدی شهری، مسعود محمدی، آقای میری)

۱۲ دیدگاه

  1. من خودم کم بودم از این پست های ناامید کننده می نوشتم از روز اول، حالا شما هم دست به کار شدید (خنده)
    البته این نمایشگاه که شما رفتید به نظر من که خیلی بهتر از رسانه های دیجتال بود. رسانه های دیجیتال که حتی لامپ کم مصرف هم نمی دادند

  2. واقعانه تنها IT بلکه همه صنعت ها( گردشگری ، فوتبال و]جر پزی ، ماشین سازی ، آلومینیوم سازی …اصولاً هر صنعتی) در ایران رو به زوال است این شتریه که در هر صنعت و اصولاً کار علمی یا مفیدی در ایران میشینه

  3. واقعانه تنها IT بلکه همه صنعت ها( گردشگری ، فوتبال وآجر پزی ، ماشین سازی ، آلومینیوم سازی …اصولاً هر صنعتی) در ایران رو به زوال است این شتریه که در هر صنعت و اصولاً کار علمی یا مفیدی در ایران میشینه

  4. آقای آواژ سابقاً شما سیستمی فکر می‌کردید و مخالف آه و ناله بودید!
    ضمناً یه چیز هم بگم، الان اقتصاد ایران بیش از یک ساله که در رکود هست (نتیجه‌ی رکود جهانی) و خب طبیعیه که همه چیز در رکود باشه!

    1. از تذکر شما ممنون هستم.
      بیشتر از باب انتقاد مطرح کردم و اگر شائبه آه و ناله از آن استنتاج می شود عذر خواهی می کنم.
      اما در مورد IT استان مرکزی خود بهتر می دانید که من همواره یکی از منتقدین جدی وضعیت آن هستم که متاسفانه در رکود همواره قرار دارد.

      1. از برخورد بزرگوارانه‌تان با انتقاد بنده متشکرم!
        در راستای ریشه‌یابی مشکل، سؤالی برای من پیش آمده: حدس می‌زنید چند درصد از مشتریان پروژه‌های فناوری اطلاعات در استان مرکزی دولتی و چند درصد خصوصی هستند؟ تخمین شما برای کل کشور چیست؟
        فکر می‌کنم حداقل در بخش خصوصی ما نرم‌افزاری‌ها برای بهبود وضع خیلی کارها می‌توانیم بکنیم.

        1. متاسفانه آمار مستدل و مدونی در اختیار ندارم. اما برای پاسخ به این سئوال باید به تقسیم‌بندی بازار در حوزه فناوری اطلاعات پرداخت. یک نوع از این تقسیم‌بندی‌ها می‌تواند بر اساس قیمت باشد. مثلا در بازار پروژه‌ها و نرم‌افزارهای زیر ۳ میلیون تومان سهم بخش خصوصی استان مرکزی می‌تواند بیشتر از بخش دولتی باشد. اما در پروژه‌ها و نرم‌افزارهایی بیش از ۱۰ میلیون تومان تقریبا این سهم نزدیک به صفر است. در پروژه‌هایی بالای ۵۰ میلیون تومان که می‌شود واقعا اسم پروژه را برای آن قائل شد، حتی بخش دولتی نیز بازار عمده‌ای محسوب نمی‌شود.

  5. از پاسخ دقیقتان متشکرم.
    خب به نظر شما چرا پروژه‌های بخش خصوصی کم هستند؟ آیا شرکت خصوصی متوسط (مثلاً ۱۰۰ تا ۳۰۰ نفره) یا بزرگ (بیش از ۳۰۰ نفر پرسنل) در استان مرکزی وجود ندارد؟ (که در این صورت مشکل اقتصادی است و ما کار زیادی در این مورد نمی‌توانیم بکنیم) آیا وجود دارند ولی پروژه‌هایشان را به تهرانی‌ها می‌دهند؟ یا این که وجود دارند ولی حاضر نیستند برای فا (فناوری اطلاعات) پول خرج کنند؟ (که این دو تا را می‌توان به نظرم یه کاریش کرد)

    1. راستی اگر وقت ندارید یا سرتان شلوغ است لازم نیست سؤالات بنده را جواب دهید! یا این که لازم نیست فوری جواب دهید. ماها دانشجوییم و کنجکاو و بیکار! (البته راستش خیلی هم بیکار نیستم!)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *