پول ، کار ، زندگی ، مسئله این است.

فرضیات:

  • استادی داشتیم (Michel Bernasconi) که می گفت ۷۰% کارآفرینهای فرانسه دارای مشکلی هستند به نام طلاق (صحت و سقم بر عهده راوی )
  • در تعریف کارآفرین آمده است که : “کارآفرین شخصی است که خود و زندگی خود را وقف کار می کند”
  • در تعریف کارآفرین آمده است که : “
    کارآفرین کسی است که عمدتاً به منظور کسب سود و رشد، کسب و کاری را تاسیس و اداره می کند که مشخصات اصلی آن نوآوری و مدیریت استراتژیک است.”
  • همکاری داشتم که می گفت علاوه بر کار می خواهم به زندگی ام هم رسیدگی کنم ، یعنی از نظر من برای او کار قسمتی از نفس کشیدن بود که جز زندگی محسوب نمی شد. همین دیدگاه منشاء بروز اختلافاتی میان من و او و در نهایت جدایی او از بهساد شد.
  • دوستی دارم که می گوید آدم باید سه نوع کار داشته باشد، یک کار برای پول ، یک کار برای دل ، یک کار برای پرستیژ، البته به این نتیجه رسیده است که کار دل و کار با پرستیژ می تواند باهم باشد. اما به خصوص در ایران کار دل لزوما پر پول نیست

با توجه به فرضیات فوق(ممکن است که فرضیات فوق کاملا هم درست نباشند) ، به سئوالات زیر پاسخ دهید:

  • آیا سودریالی و رشد باهم معادل هستد ؟ اصولا رشد یعنی چه ؟
  • آیا کارآفرینی خوب است ؟
  • آیا فناوری اطلاعات در ایران می تواند مبنای کارآفرینی قرارگیرد ؟
  • آیا درصد بالایی از کارآفرینان ایران مجرد هستند ؟
  • پول برای کار یا کار برای پول ؟
  • آیا قصاب محل می داند شما کارآفرین هستید ؟
  • اگر قصاب محل نمی داند، آیا ندانستن او برای شما مهم است ؟
  • کارمندی و آب باریکه و یا …
  • آیا می شود نان و بلندپروازی خورد ؟
  • در کجای هرم مازلو قرارداریم؟
  • و نهایت اینکه چه چیز زندگی، شما را راضی می کند.

من فکر می کنم پاسخ صریح به خود در زمینه های بالا بسیار می تواند در انتخاب مسیر آینده به شما کمک کند.
توصیه می کنم کتاب جوناتان مرغ دریایی را نیز بخوانید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *