روزنوشت های یک روز شلوغ

Architecture

امروز صبح مهدی شهری زنگ زد و یک کمی از این و آن گفت ، گرافیست محترم و برنامه نویس ها ، قرار شد کارها را پیگیری کنم خودش هم که داشت می رفت تهران – دیشب با آقای هاکوپیانس صحبت می کردم ، ایشان قرار است ADSL بالاخره راه اندازی کنند که سرعتش خیلی برابر این خطوط معمولی است ، همه کارها انجام شده گویا ، اما مثل اینکه مخابرات با نمی دانم کجا دعوایشان شده
امروز برای یکی از پروژه ها رفتم جلسه ، دو ماه پیش نامه زده ایم و از ارتباط دو سیستم نوشته ایم ، حالا یادشان افتاده که بیایند بررسی کنند و کمیته تشکیل دهند و آسمان را به زمین ببافند تا ببینند که آیا ما درست گفته ایم یا اینکه لیلی مرد است
به نظر من این مشکلات به دلیل نبودن معماری اطلاعات در یک سازمان است ، معماری باعث می شود که نقشه های اطلاعاتی سازمان مشخص شوند و رابطه بین آنها بیان شود ، این علاوه بر نقشه های فرایندی هست که باید تهیه شود و….حالا اگر یک سازمان فکر می کند که با یک کار نصفه کاره ۷ سال پیش که هیچ وقت هم به روز نشده بازهم معماری دارند ، من می گویم : “نه دوست من ، شما معماری ندارید و باید داشته باشید ”
عصر بعد از چند ماه پروژه گزارش پیشرفت کار نوشتم ، یاد دورانی افتادم که ماشین سازی بودم ، همیشه رئیس به من می گفت گزارش پیشرفت پروژه که می نویسی از اعداد اعشاری استفاده کن تا عدد سازی ها مشخص نشود ، البته من که امروز عدد سازی نکردم ، حالا پس چرا من یاد ماشین سازی افتادم ؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *