عرض شود که :

  1. ۲۱ فروردین سالروز تولد بهساد عزیز بود که هر ساله به همین مناسبت مراسمی می گرفتیم ، امسال به دلیل مسافرت من ، اسباب کشی و فشار کاری که داشتیم ، در برگزاری این مراسم کمی تاخیر افتاد که فکر کنم در اولین فرصت ، جشن کوچکی به همین خاطر برگزار کنیم ، البته شاید هم کمی بیشتر صبر کردیم و با افتتاح ساختمان جدید یکی شد. به هر حال بهساد پنج ساله شد و وارد ششمین سال فعالیت خود شد. نکته جالب در این روزها ، توسعه هر چه بیشتر فعالیت های بهساد در کشور است. خوشبختانه با حمایت های حضرت حق و تلاش همه دوستان ، فعالیت بهساد روز به روز در کشور بیشتر توسعه می یابد. به طور حتم این گسترش توام با بهبود شاخص های مالی شرکت می باشد، اما مسئله بسیار مهم آشنایی و دوستی با افراد ارزشمندی است که در ایجاد رابطه با آنها ، حسی صمیمی و وصف ناپذیر و زیبا وجود را در بر می گیرد. من از یافتن دوستان خوبی چون آقای مهندس طاعتی عزیز و آقای مهندس شوندشت و آقای مهندس مولایی بسیار خوشحالم و امیدوار هستم که این دوستی نوپا ولی عمیق که برای من بسان هدیه تولد بهساد محسوب می شود ، روز به روز ابعاد تازه ای داشته باشد.

     

  2. ۲۳ فروردین هم سالروز تولد من است ، که دوستان بسیار لطف کرده بودند و حسابی من را خجالت زده کردند. به دلیل اینکه تازه از مسافرت برگشته بودم و قرار جلسه ای هم گذاشته بودم ، مراسم خیلی طول نکشید. ولی باید از همه این دوستان و همکاران خوب تشکر کنم.
  3. عکس های سفر هنوز روی موبایلم هست که فرصت انتقال آنها به کامپیوتر را نداشته ام. این آخر هفته ای حسابی درگیر اسباب کشی بودیم که هنوز ادامه دارد. امروز حسابی کارگری کردم . علی العجاله چند عکس را در پست بعدی بلافصل منتشر خواهم کرد.
  4. با توجه به اینکه رابطه با یکی از مشتریان چندان خوب نیست و چند وقت پیش حسابی بر اساس نقل قول های دروغ این و آن به هم ریخت و حتی توهین های فنی هم شنیدم، امروز اصلا روا ندیدم که به مجلس ختم پدر کارفرمای عزیزمان نروم. راستش را بخواهید اول کمی مردد بودم . کمی با خانم یاراحمدی و دکتر مشورت کردم ، بعد هم فکر کردم که مسائل انسانی شانی به مراتب بیش از اختلافات روزمره دارند. از رفتن خودم راضی بودم.
  5. یکی از کارفرمایان هنوز در دادن پول طفره می رود ، ظاهر قضیه آن است که یک کارمند الکی که شده جوک روز آن سازمان دارد کارشکنی می کند ، اما با دکتر که صحبت می کردم می گفت مگر می شود که رییس کاری را بخواهد و کارمند انجام ندهد. می گفت مشکل از جای دیگر است. داشتم فکر می کردم بد هم نمی گوید.
  6. هوارتا شنبه کار دارم که باید انجام دهم.

۲ دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *