از رنجی که می‌برم، می‌ترسم!
| |

از رنجی که می‌برم، می‌ترسم!

در زندگی هیچ وقت پول و ثروت و داشتن اولویت اولم نبوده است. البته این دیدگاه برای بهساد گاه مشکلاتی نیز ایجاد کرده است. بروز این مشکلات بیش از هر چیز بر جریان نقدینگی تاثیر منفی داشته است. اما از طرف دیگر وجود این دیدگاه مزیت‌هایی بی رقیب و فرصت‌هایی بی‌نظیر برایمان فراهم کرده است….

|

پس از هجده سال از اولین نوشته

روزنوشت‌های بهساد در حالی به هجدهمین سال‌ به دنیا آمدنش رسیده که مدت‌های طولانی است که خاک می‌خورد و کم‌تر پیش می‌آید که بنویسم. دلایل زیادی برای این اندک نوشتن وجود دارد که شاید بروز پدیده میکروبلاگینگ و شبکه‌های اجتماعی و از رونق افتادن وبلاگ‌های مثنوی هفتاد من کاغذ یکی از آن‌‌ها باشد. دردها و…

| | |

این‌روزها و راهی که در پیش است. بهساد به کجا می‌رود؟

مدت زیادی است که ننوشته‌ام. شاید بیش‌ترین مدتی است که روزنوشت‌های بهساد این‌گونه سوت و کور مانده‌است. درست است که می‌گویند دوران وبلاگ‌نویسی تمام شده است. اما هیچ‌گاه بر اساس مصلحت جامعه نه چیزی را دوست داشته‌ام و نه آن را ترک کرده‌ام. همان‌گونه که نوشتن را بر اساس عشق به ذات نوشتن انتخاب کرده‌ام…

| | |

آیا به ابتذال دچار شد‌ه‌ایم؟

فرض کنید یکی از به‌ترین دوستانتان شما را به یک شام مفصل در منزل خود دعوت کرده‌است. دوست شما و همسرش از چند روز قبل در فکر تهیه و تدارک برای مهمانی شما بوده‌ و از اول صبح دوست شما و همسرش در آشپزخانه بوده‌اند تا بهترین و خوش‌مزه‌ترین غذا را برای شما تدارک ببییند….

رشوه، فرصت‌ها و تهدیدها! آیا این‌ روزها می‌توان بدون رشوه فعالیت اقتصادی سود‌آور داشت؟
| | | | | |

رشوه، فرصت‌ها و تهدیدها! آیا این‌ روزها می‌توان بدون رشوه فعالیت اقتصادی سود‌آور داشت؟

ما همواره از روز اول بهساد همیشه با رشوه و دادن باج مشکل اساسی داشته‌ایم و سال‌هاست که تصمیم جدی گرفته‌ایم که حتی به بهای توقف فعالیت‌ها و بیکاری مطلق، رشوه و باج و هر چیزی را که از این جنس است و اسامی و توجیهات مختلفی برای آن انتخاب می‌شود پرداخت نکنیم. در کنار…

| | |

حمایت از شرکت‌های دانش‌بنیان – دوغ بخور، گاز بده!

آن اوایل که موبایل‌های هوشمند آمده بود و مردم هم با بلوتوث فایل جابجا می‌کردند، یک کلیپ طنز بود درمورد ساخت سمند که با لحن حماسی و این جمله شروع می‌شد “و اینک در یکصدمین سال تولد پیکان ، … شب خوابیدید، خواب می‌بینید، صبح سمند تحویلتون می‌دیم” برای آن‌ها که اهل دقت بودند و…

| | | | |

چالشی برای خود ماندن و توسعه بازار! آیا می‌توان آلوده نشد؟

مدت زیادی است که ننوشته‌ام. اما این بدان معنی نیست که حرفی برای گفتن نداشته‌ام، چرا که این روزها موضوعی خاص ذهنم را مشغول کرده و آن اینست که آیا در کشور ما رشد اقتصادی و اجتماعی (به معنی دست‌یابی به موقعیت‌های بالاتر) و ارتباطات بیش‌تر مستلزم پذیرش خطاکاری و به نوعی بدذاتی‌های دائم و…

| | | |

مکانیزم محاسبه حقوق مدیران در بهساد و افزایش بهره‌وری شخصی

ثبت گزارش کار، اولین تصمیم مدیریتی بهساد بوده است. در ابتدای کار سه شریک تصمیم گرفتیم هر کسی بر مبنای زحماتی که می‌کشد و ثبت می‌کند و هر ماهه ارائه می‌دهد حقوق بگیرد و نه منتی بر سر کسی باشد که چرا بیش از همه حقوق گرفته و نه فردی که حقوق کمی گرفته اعتراض…

| | |

روزی که نمی‌خواستم ادامه دهم

اگر از من پرسیده شود که سخت‌ترین شرایط بهساد در شانزده سال گذشته چه زمانی بوده است به یقین از زمستان ۱۳۹۲ یاد خواهم کرد. وابستگی به بازار دولتی و وجود برخی ضعف‌های ساختاری ما در آن زمان باعث شده بود که رکود و تورم بالای آن سال که نتیجه هشت سال کشورداری! دولت‌های نهم…

|

وقتی که حوض آبی و ماهی قرمز و شمعدانی‌ها را کُشتیم!

به جز روزها و لحظه‌هایی که در بهساد هستم و با همکارانِ جان زندگی می‌کنیم، وقتی در کوچه و خیابان و با مشتریان و این و آن هستم، هر جا می‌روم صحبت از قیمت ماشین است و دلار و سکه و پراید چهل میلیون تومانی و حرص و حرص و حرص و آز و آز…